درمان

ای اجرام آسمانی
با من از تجربه‌هایتان سخن بگویید
دوباره دوره‌ی درمانش آغاز می‌شود
ای اجرام آسمانی
گیج است
نام کوچکم را فراموش کرده
بالا می‌آورد در آغوشم
می‌لرزد
به من متلاشی نشدن را
شناور بودن در مدار خود را
تحمل سنگینی را
ای اجرام آسمانی
با جدیت بیاموزید
من دو زانو و دست به سینه این جا نشسته‌ام

14 دیدگاه دربارهٔ «درمان»

  1. اجرام به حرمت شاعران سرگردانند.
    ؛دست از آسمان بردار که وحی از خاک می آیدو…؛
    نامت زیاد تغییر می کند طبیعی است بعضی وقت ها فراموشی اتفاق بیافتد!

  2. …دق الباب دقیقه ها در قلب تو پایان می گیرد
    و راهی نه چندان دور
    تو را خواهد برد
    تا آن جا که آسمان با زمین خوابیده است
    و
    زمین با تو می خوابد

    زمین با تو می خوابد

    زمین با تو می خوابد
    از شهاب مقربین است
    سارا یادت نرود!

  3. همه آن اجرام آسمانی
    حسرت این می خورند که لحظه ای شاید
    خاک زیر پای تو باشند

    از خاک بیاموز
    بر خاک بودن را
    چرا که در خاک
    ما را با خاک تقدیری یگانه است.

  4. فرصت کافی دارم
    که هر روز برایم سالیست
    و هر سال برابری می کند با قرنی
    دور بچرخ و برقص
    هیچگاه اینگونه بیمار دوستت نداشته ام …
    چه غمگینی نازنینی روی پلک هایتان به من نگاه می کند

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.