ای اجرام آسمانی
با من از تجربههایتان سخن بگویید
دوباره دورهی درمانش آغاز میشود
ای اجرام آسمانی
گیج است
نام کوچکم را فراموش کرده
بالا میآورد در آغوشم
میلرزد
به من متلاشی نشدن را
شناور بودن در مدار خود را
تحمل سنگینی را
ای اجرام آسمانی
با جدیت بیاموزید
من دو زانو و دست به سینه این جا نشستهام
14 دیدگاه دربارهٔ «درمان»
دیدگاهها بسته شدهاند.
اجرام به حرمت شاعران سرگردانند.
؛دست از آسمان بردار که وحی از خاک می آیدو…؛
نامت زیاد تغییر می کند طبیعی است بعضی وقت ها فراموشی اتفاق بیافتد!
…دق الباب دقیقه ها در قلب تو پایان می گیرد
و راهی نه چندان دور
تو را خواهد برد
تا آن جا که آسمان با زمین خوابیده است
و
زمین با تو می خوابد
…
زمین با تو می خوابد
…
زمین با تو می خوابد
از شهاب مقربین است
سارا یادت نرود!
سرگردانی اساطیری آدمی نیز داستانی به درازی هروله تفته ومستانه ی اجرام آسمانی دارد
همه آن اجرام آسمانی
حسرت این می خورند که لحظه ای شاید
خاک زیر پای تو باشند
…
از خاک بیاموز
بر خاک بودن را
چرا که در خاک
ما را با خاک تقدیری یگانه است.
فرصت کافی دارم
که هر روز برایم سالیست
و هر سال برابری می کند با قرنی
دور بچرخ و برقص
هیچگاه اینگونه بیمار دوستت نداشته ام …
چه غمگینی نازنینی روی پلک هایتان به من نگاه می کند
کارات فوق العاده است
خوشحالم اینجا رو پیدا کردم
ادامه بده
آفتابگردان به دنبال خورشید می گشت
ناگهان ستاره ای چشمک زد
آفتابگردان با اخم سرش را به زیر انداخت…
گل ها هرگز خیانت نمی کنند …
سلام
وبت عالیه
شاد باشی
س ا ج د
پروانه ، من می شوم ،
شمع ، تو .
آتش تویی ،
من آب می شوم .
شعله ات که فِسُرد ،
تو ، سنگ ،
من ، خاکستر ، بر شانه های بادهای رهگذر ….
دست به سینه و پیشانی بر زمین منتظرم…
از این شهر ها خوشم میاید. پر از احساس ناب
از این شعر ها خوشم میاید. پر از احساس ناب
سلام سارا…مرسی…قشنگ بود.
سارا عالی بود
من بی اغراق با همه ی وجود از شعرات تهی می شم و سرشار.
سارا عالی بود
من بی اغراق با همه ی وجود از شعرات تهی می شم و سرشار.