نوک میزند به پنجره
بیدار میشوم
صبحت به خیر شوالیه !
همه پنجرههایشان را پاک میکنند
آپارتمانها شیشهای میشوند
خانهی کوچک تو به من تعظیم میکند
سرم را دربالش فشار میدهم
شانههایت پنجره را تمام کرده
میتکانی ملحفهات را
عطر تن توست
نوک میزند به پنجره
10 دیدگاه دربارهٔ «خانه تکانی»
دیدگاهها بسته شدهاند.
زیبا بود،
مثل همیشه!
شیشه های غبار گرفته روح کی تمیز می شوند؟
شیشه ای خالی عمرم را ،از دل سرد و خموشم به بیرونی کشیدم و کنار پنجره ، رو به باغ ، گذاشتم ، تا مگر خدایم آن را از عطر تو پر کند، تا مگر شاید از نو زنده شوم
بوی بهار است
نوک می زند به پنجره
بوی بادی، که از سفر ِ بلنــد ا ی ِ گیسوانت می آید…
به شکار ِ دل!
salAm,
tekey-e vasat tanin-e 2 tekey-e aval va akher rA kharAb mikonad.
bA in hAl, in yekey az kArhAy-ee ast ke dar An movafagh boodehiy.
(be nazar man albat-e)
del shAd bAshi.
یکسال از گره زدن آرزوهایم
بر ساقه های نازک مژگانت می گذرد.
.
.
.
وقتی در آغوشم می خندی ،
به سبزه های مسخره
می خندم !
نوک می زند به پنجره!
دل من اما
تنها کمی درون سینه ام رژه می رود
پنجره را باز خواهم کرد
بر قلبم نوک خواهی زد
اما این بار
آنقدر خشن که
قلبم از درون سینه ام
به زمین می افتد و هزار تکه می شود
مهربانم
تنها کمی آرام تر
مگر نمی دانی بهار در راه است و خانه دل را
تنها کمی خانه تکانی کرده ام
اما جای تو
محفوظ است
امان از بالش های همیشه خیس!
جالب می نویسی …. لینکت را در وبلاگم میگذارم … موفق باشی …
راستش چهار روزه که فقط خوراکم شده آهنگ وبلاگت و کلیپ برف نو.من به تو مدیونم
…ولی بدون آن هم یک جوری مشکل دارد…بند دوم !