ای یار

آه درخت بودن
درخت بودن ای یار

ریشه هایم در سینه تو
خاک تو

برگ هایم دست به آسمان می سایند
چشم براه است ستاره ام

ای وای ستاره ام
ای وای قلب تو

قد بکشم آیا؟
تاب نیاورد تنه ام آیا؟

آه درخت بودن
درخت بودن ای یار

بی ربط: به شمع نگاه کردن گاهی به آدم آرامش و تمرکز
می دهد.

پاییز


باران می آید
برخورد قطرات درشت باران
با درختان و زمین


باران می آید
بی واهمه و یک ریز


پنجره را باز می کنم
دستم خیس نمی شود
هوا صاف است


چراغ را خاموش می کنم
همسایگان می گویند
 خوابیده ام


تمام شب باران می آید
.
.
بی ربط:
به نظرم از آنجا که نمی شود در مورد همه چیز فکر کرد و احساس
داشت در مورد همه چیز هم نمی توان نظر داشت اما رسانه های
شخصی جدید می توانند توهم دانایی و افتخار به حساب آمدن را
بی زحمتی تا حدی به آدم ببخشند. 
.

حیات و هویت

جاری است حیات
در چشمان من می جوشد
لبانم را می بوسد
بر پوستم می چرخد
بر قلبم
چون مومنان که کعبه را،
طواف می کند

و بر وجود من سجده می کند.

…گفتن بعضی چیزها ساده است اما زندگی کردنش….

اصالت به ریشه نیست، اصالت به سنتز است.
(ادگار مورن، متفکر فرانسوی)

به هر حال

وقتی به کودکی عقب‌مانده
غذا می‌دهی
گاهی ده بار روی‌ات بالا می‌آورد
هرگز به ذهن‌ات نمی‌رسد
به صورت معوج‌اش سیلی بزنی

گاهی در شهر هم
بدن‌هایی درست با روح‌هایی کج
شاید بیست بار روی‌ات بالا بیاورند

فرقی می‌کند؟