نامه

شما کدام بند هستید؟
چه کسانی در بند شما هستند؟
چند نفر در یک بند هستید؟
بند شما بزرگ است؟
کوچک است؟
در بند چه خواب‌هایی می‌بینید؟
در بند چه بازی‌هایی می‌کنید؟
چه آوازهایی می‌خوانید؟
می‌رقصید؟
به چه چیزهایی می‌خندید در بند؟
می‌خواهند بند شما را عوض کنند؟
به کدام بند خواهید رفت؟
دلم می‌خواهد
از بندهایمان حرف بزنیم
می‌خواهم
هزار و یک داستان کوتاه بنویسم
برای من
تو بنویس
نامه‌ات را پنهان کن
قرار ما
همین جا
همین شکاف دیوار
نامه‌ی ناهید و محبوبه
نامه‌ی نوشین

زنده باد حوا

sabz.jpg
باران تا صبح بارید
از هر کجای تهران سرک بکشید
دماوند، مغرور
با رزلوشن بالا لبخند می‌زند
هر جایش را کلیک کنید
بالا و بالا‌ و بالا‌تر می‌توانید بروید
زنده باد هوای پاک
شما را دعوت می‌کنم به بزم نفس کشیدن
در بهار هشتاد و شش تهران
هنوز این جا می‌توان زندگی کرد
سارا گزارش می‌دهد

جهانی شدن سوسک‌ها

سوسک‌ها خانواده‌ی بزرگ و با اصل و نسبی هستند. نمی‌شود به همه‌ی آن‌ها فقط گفت سوسک،
آن‌ها نام‌های ثبت شده دارند، نمونه‌های بسیار زیبایی میان آن‌ها هست که حتمن دیده‌اید.
اما سوسک‌هایی که جهانی شده‌اند و همه جا معروف هستند، سوسک توالت یا سوسک آمرکایی نام دارند.
درباره‌ی سوسک‌ها

صحنه‌های داخلی

WoodyAllen1.jpg
پنج قرار داشت، پنج و پنج دقیقه نمی‌دانم چطور sms زد، من که داشتم با عجله می‌رفتم بیرون، در حالی که یک آستین لباسم را هنوز نپوشیده بودم sms را اشتباهی خواندم که طرف شبیه آلن دلون است، برایش نوشتم معلوم است که طرف او باید همچین تیپی باشد، که مثلن اعتماد به نفس بدهم، بدجوری دلخورش کرده بودم. نگو او نوشته وودی آلن، بعد از کلی sms بی‌ربط، آخر شب که زنگ زد تازه متوجه عینک قاب مشکی و معصومیت پسرک شدم. دستش را زده بود زیر چانه و در اولین روز ملاقات تمام بدشانسی‌ها و شکست‌هایش را تعریف کرده بود. دوبار هم گریه‌اش گرفته بود: ” همون سال اول انداختنم بیرون چون سر امتحان آخر ترم متافیزیک تقلب کردم. می‌دونین، داشتم توی روح پسری که کنارم نشسته بود نگاه می‌کردم.”*
* وودی آلن

سفری داریم در آب‌های آینه

عمران صلاحی رفت.
وقتی خوب می‌خندیم، نگران هم باید باشیم، خیلی نگران !
مراسم تشییع: فردا نه صبح خانه‌ی هنرمندان

سفری داریم در آب‌های آینه
با زورقی نگران
از نیمه‌ی تاریک در می‌آییم
و در نیمه‌ی روشن به خویش می‌رسیم
عبور می‌کنیم
از خویشتن
ما تصویر می‌شویم
و تصویرمان به جای ما می‌نشیند
هزار و یک آینه، عمران صلاحی، تهران: نشر سالی، ۱۳۸۰

Pause

Pause.jpg
مردِ کارگری که در اتاقکِ آلومینیومی، بر تختِ آهنی، کنارِ پله برقی‌ی پل ِعابرِ بزرگراه می‌خوابد، از من پرسید:
” کسی که روی پل مزاحم شما نشد؟ ” ، گفتم خیر. کلاهش را برداشت، چشمانِ آبی‌اش در صورت حسابی
سوخته‌اش می‌درخشید، لبخند زد و گفت: ” حسابی کتک خوردند، جوان‌ها‌ی بی‌شخصیت”

باز… آینه

دوستان مهربانی که درباره‌ی آینه می‌پرسید،
سارا هم دوست دارد آینه گردگیری شود اما باید کسی هم باشد
که کارهای فنی آن را انجام دهد.
بنابراین سارا با این که دلش می‌خواهد اما نمی‌تواند کاری بکند.
او را ببخشید
سپاس‌گزار مهربانی شما
* دیر دیدم
هفتمین روز است امروز …
به یک شال فکر می کنم،
” شالی به درازای جاده ابریشم “…

گزارش: مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد

LA liberté .jpg
خواسته‌ها روشن بود
مثلن منع چند همسری
شماره‌ی لیلا را می‌گیریم
مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد
یا
لغو حق طلاق یکطرفه‌ی مرد،
مجید را می‌گیریم
مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد
و
حق ولایت و حضانت بر فرزند توسط پدر و مادر به طور مشترک
مریم راستی،
مریم تازه جدا شده از همسرش
با دلشوره شماره‌ی او را می‌گیریم
مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد
و
تغییر سن کیفری دختران به ۱۸ سال،
حق شهادت برابر،
بچه‌هایی که دوربین داشتند
آن‌ها هم در دسترس نیستند
و لغو قانون قراردادهای موقت کار
زیبا و مینا هم در دسترس نیستند
سمیرا زنگ می‌زند
بچه‌ها به خواب‌گاه برنگشتند
و موبایل همه یک چیز می‌گوید
مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد