بچهها چه خواهند گفت از ما، متولدین هفتاد و هشتاد ؟
شعر دارند؟
داستانهای شهرشان را میدانند؟
نوروزتان پیروز
در آستانهی سال نو، به تصویر، به تاریخ و ادبیاتی که میماند فکر میکنم.
چه توفانیست!
چطور سالهای شصت تمام شد! هفتاد هم و هشتاد در ادامه آمده !
کجا رفتند قصهها و شعرهایی که از حفظ بودیم!
چه شعرها و داستانهایی در انتظار ما هستند؟
نمیدانم!
ما تنها در مه فرو میرویم و این با تمام بیمها و امیدهایش زیباست.
پیروز باشید
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «ایستاده با مشت یا ایستادهی تنها»
دیدگاهها بسته شدهاند.
انگار زمان سریع تر از گذشته می گذرد، انگار همه روزهایی که گذشت داستانی بود، شاید هم داستانی باشد که داستانگویی دارد بیان می کند و ما بازیگرانِ این داستان، ….
سالی دیگر آغاز می شود، با داستان هایی نو، ..
سارای عزیزم، نوروزت فرخنده؛ برای خودت، شعرت ، پاگرد و عزیزترین هایت، بهترین های ممکن را آرزو می کنم و دوستت دارم.
با مهر، ماندانا/ بهار ۱۳۸۸
………………………………………..
سلام و درود
برایت زیباترین ها را می خواهم
شاد و تن درست باشی
ماندانای گل و مهربان
سارا
باز می اید بهار زندگی افروز
سالی سرشار از نشر شعر داشته باشید
نوشتههاتو از تو ریدر دنبال میکنم ولی شده که بیام اینجا. موزیک زمینت فوقققققالعادس، یه جوریش میشه آدم به جان خودم.
سلام
با این همه غم
در خانه ی دل
اندکی شادی باید
که گاه نوروز است.
آن دم که محسور ناشناخته شوی
دیگر پایانی بر این زیارت نیست
سفری است بی انتها- بی پایان
همیشه در راه- سفری خستگی ناپذیر.
سلام
ملافه ای سفید از برف/ روی نعش دراز کشیده ی برف/ زمستان به رحمت خدا پیوست!
سال نو مبارک
راستی از شعرهای کودکی، باز باران با ترانه را حفظم و حفظش خواهم کرد!
نگران نباشید!
آن روزها
وقتی که من بچه بودم
غم بود
اما
کم بود…
salam ketabe roobaahe sefid ra khandam
ketabe kubi v bud az bazi sherhash kheili khosham oomad
shad bashin
dar zemn noroozetoon ham mobarak
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
سارای شاعر ،سلام.امیدوارم که وقتی در مه فرو می رویم خوابهایی از جنس کودکیمان ببینیم
سارای عزیز:
سلام مانند خود شما در سفر و با عجله سال جدید را با آرزوی بهترین ها تبریک می گویم.
با همه ی جذابیتی که وسوسه ی جاودانگی دارد گمان میکنم بودن و چگونه بودن ما مهمتر از یاد کرد و یادبودی است که آیندگان از ما خواهند داشت.
پیروزوشاد و تندرست باشید
سلام.چه خوب مینویسی دختر جان.وبلاگ دیر یافته ات شده یک گوشه ی پاک و پر نور برای من.این روز ها انقدر جمله ی(سال خوبی داشته باشید)رامیشنویم که دارد مثل یک واگویه بی معنی می شود.اما این بار نه از سر اجبار و دادن پاسخ به تعارفی.که صمیمانه میگویم. سال خوبی داشته باشید.
منهم نگران فردا هستم
فردایی که اگر دخترکی داشته باشم
قصه هایم سر گرمش نکند
با خوندن مطلب آقای پورنجاتی سر از اینجا درآوردم و خوشحالم که چند تکه شعر زیبا خوندم و یه سری تصویر تازه به منظومه ذهنم افزوده شد. نحلیل آقای پورنجاتی رو دوس داشتم. یه سری اشاره ها و انتقادهای ضمنی مطلب به فضای رایج شعر برام آشناس. از حرفا و تحلیل های شعری تو دوره کارشناسی ام یادمه. اون موقع بیش از الان درگیر فضای شعر بودم ولی خوب ۷-۸ سال پیش بود. نمی دونم الا چه خبره. گمونم باید بیش از پیش جریان ها رو پی گیری کنم و شاید کمی هم فعال تر باشم تو این زمینه. امیدوارم قلمت و حس و تخیلت همواره زنده تر و پویاتر بشه!
سلام سارای عزیز
این بار اولی بود نوشته هات رو خوندم.فضای وبلاگ آرام و صمیمی است.
نگرانی دلنشینی داری :
بچهها چه خواهند گفت از ما، متولدین هفتاد و هشتاد ؟
شعر دارند؟
داستانهای شهرشان را میدانند؟
سالی سرشار از شادی برایت آرزومندم.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده عالم دوام ما…!
سال نو مبارک خانم اردهالی.
از مغاکی تیره بیرون می آییم
به مغاکی تیره اندر می شویم
…
و درنگی است زندگی
سلام
شعر زیبایی است
میشه بگید موسیقی سایتتو مال کیه و اسمش چیه؟
ممنون میشم
…………………………………
سلام
این یک نوشته است
بالای صفحه نوشتم موسیقی مال کیست
تکهای از موسیقی فیلم قرمز کیشلوفسکی
سپاسگزارم
سارا