هر از چندی نوشتن را رها میکنم
به انگشتانم خیره میشوم
میگفتی زنان زیبا آزارت میدهند
و هر انگشت من زنی زیباست
که آرامت میکند
به هر انگشتم که نگاه میکنم
یاد زنی زیبا میافتم
که از دستش گریزی نداری
میخندم
و نوشتن داستان تو را از سر میگیرم
۹۲/۰۴/۱۹
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «” داستان تو “»
دیدگاهها بسته شدهاند.
چند وقتی بود به دل نمی نشست شعرهای اخیرتان.
این نشست اما ;)
…………
:)
سارا
عالی بود این شعر سارا
آفرین آفرین…
…………
مرسی نیما جان
خیلی
سارا
مزد عاشقی رنج است
اما این رنج روشنی می بخشد
از دلی عاشق که می شکند
موسیقی و ترانه می تراود ..
” جبران خلیل جبران”
هزارویک داستانِ
هزار دستان ِ تو
سارا سلام.
……………
سلام
سلام
:)
سپاس
سارا
و هر انگشت من زنی زیباست
که آرامت می کند
…
مثل هر شعرتان.
شعرهای زیبایی خواندم اینجا، از شما ممنونم شاعر.
…………..
خوش حالم و سپاسگزار
سارا
زیبا بود سارا جان
اعتماد به نفس ناشی از زیبایی و اقتدار حس عجیب خوبی به آدم میده …
به هر انگشتم که نگاه میکنم
یاد زنی زیبا میافتم
که از دستش گریزی نداری
……………….
از کجا معلوم این زن زیباست؟
سپاس
سارا
درود سارا، نوای زیبایت، کودکان ما را به بدر می رساند. منتظر سلامت هستیم.
http://www.mojerang.blogfa.com
سارا ســـــــــلام
انصافاً این یکی از خوبترین شعراتون بود که تاحالا خوندم. بد نشست به دلم.
دست مریزاد
……………..
سلام و سپاس
:)
خوش حالم
سارا
اگر تحسین نمیکردم به وجدان خودم بدهکار میشدم…،
مرحبا بانو
…………ِ
سپاسگزارم
بخشندهاید
سارا
سلام از شعرهای شما خوشم اومد آفرین.من یه شاعر تازه کارم.به وبلاگ من هم یه سری بزنید خوشحال میشم.ذ.ج.رها
چه خوب :)