به یک مهمانی دعوت شدهام
اگر کفش پاشنهبلند بپوشم
حرفهای اغواگرانه خواهند زد
ریشههای چندهمسری بررسی خواهد شد
اگر کفش تخت بپوشم
سیاستهای غلط دولت
فشار روی مطبوعات
گرانی نان و کاغذ و مسکن
وارد صورت جلسه میشود
اگر کتانی بپوشم
میروند سراغ حق طلاق و حضانت
این که شهادت زن امکان ندارد نصف مرد باشد
وارد مسالهی دامن و شلوار نمیشوم
پیچیده میشود
دلم میخواهد
پابرهنه بروم
پابرهنه برگردم
۵ اسفند ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «” این طوری “»
دیدگاهها بسته شدهاند.
بهترین شعرِ سیاسیای که گفتهاید و ازتان خواندهام است (بهنظرم) و بهترین شعرِ سیاسیای که اخیراً خواندهام هم.
حق فراخترین چیزهاست در هنگام توصیف و تنگترین آنها در هنگام عمل
همیشه حرفی برای گفتن هست!
.
.
زیبا بود، زیبا:)
پاهای برهنه زنان یکی از نشانههای سینمای تارانتینو است.
هرچند روزهایی هست که دوست داری فقط پا برهنه بروی تا از اغوا گری و حق طلاق و فشار بر مطبوعات سخنی به میان نیاد، اما من، دلتنگ دعوت شدن هستم. دعوت شدنت را قدر دان. پا برهنه، رفتنیست…
………….
دعوت شدن
راست میگویی
یک جای خوب دعوت شدن خوب است
سارا
سلام
مثل همیشه ساده،زیبا،روان
چیزی که اشعار شما را اینقدر قوی میکنه
احساسات منطقی و ساذگی اشعار هست
افکاری پخته در شعرهاتون هست که زنانگی خاص خود را دارد اما تقلیدی صرف از فمینیست نیست همین برای من خیلی جذابه
یه جور پسافمینیست.
پایا و مانا باشید
سارا سالهاست که شعرهای هر از گاهت نشسته کنج ذهنم.
یادم نمیاد اولین بار کی بود که اینجا رو خوندم ولی الان مثل این میمونه که همیشه این گوشه برای من بوده.
و امروز که این شعر رو دیدم، ٩٢ علامت مثبت در ریدر و هیچ کامنت. از کی این طوری شد؟
امیدوارم اسفند کمی هم که شده بوی نوروز برات داشته باشه
…………..
مرسی دوست قدیمی
شاد باشی
سارا
شما را از نزدیک نمی شناسم ولی حس می کنم انگار با هم دوستیم
………….
:)
سارا
سارای!
دلم تنگ شده بود برای چیزهایی که باور کردنی نیست و این شعر زیبای تو همه بهانه های دلتنگی را از یادم برد پابرهنه روی قلوه سنگ های گرم شده از آفتاب اسفند سیراف راه می روم و برای لحظه ای از این دلتنگی ِ سرسام آور رها می شوم.
مرسی
…………….
قربانت آتوسا جان
خوب باش این جهان گاهی خسته کننده میشود
سپاس
سارا
چقدر خوب بود . . .
:)
خیلی خوب بود …