حادثه

خوابم هنوز درست نشده. این همه وقت. از سه صبح رسیدم به چهار صبح. یک ساعت مانده که سر ساعت خودم بیدار شوم. اما چهار هم خوب ساعتی‌ست. کوچه در خلوت‌ترین حالت خودش است. آرامش قبل از طوفان.

این رباعی رودکی شبیه شعری از انوری‌ست:

جز حادثه هرگز طلبم کس نکند  /  یک پرسش گرم جز تبم کس نکند

ور جان به لب آیدم، به جز مردم چشم   /    یک قطره‌ی آب بر لبم کس نکند

هر شب در وضعیت تا چه زاید شب.

این صفحه کمی مشکل دارد و هنوز نرسیدم وقت بگذارم ببینم چه باید کرد.