علیرضا

باید آن غده‌ی سرطانی امید را از قلبت بیرون می‌کشیدند
چشمت را چرا درآوردند؟
تو که با چشم‌هایت نمی‌دیدی
۳۰ اوت

2 دیدگاه دربارهٔ «علیرضا»

  1. «هرگاه آدمی یا ابعادی از هستی او حذف می‌شود، شعر و هنر که حضورشان موکول به آزادی است، در پی حفاظت از ازرش‌های بشری و پایداری آدمی در راه آزادی بر می‌آیند. در چنین موقعیتی است که شعر و حیثیت انسانی چنان در هم گره می‌خورند که به مهم‌ترین نمود پایداری در برابر هجوم عوامل غیرانسانی بدل می‌شوند.» — محمد مختاری
    باش و بنویس سارای خوب…
    با احترام و فروتنی در برابر کلماتت، ماندانا
    ……………
    ماندانای نازنین
    چقدر یادداشت‌هایت عزیزند.
    مهر و دوستی بسیار
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.