” آب غمگینِ دِجله “

رودخانه به زمین‌های ما می‌رسد
فرو می‌رود در خاک ما
میوه می‌آورد
میوه‌های خونی
سبزیجات خونی
۲۶ خرداد ۱۳۹۳
سارا محمدی اردهالی

6 دیدگاه دربارهٔ «” آب غمگینِ دِجله “»

  1. سلام خانوم. شعرهایی ک ازشما داخل شعر و دنیایی که میسازمش هست خیلی زیبایند.واقعا خوشحال میشم منو راهنمایی کنید خیلی به شعر علاقه دارم و دوس دارم شاعر بزرگی بشم و من ک متولد۷۲ هستم دوس دارم در سطح بالاتری باشم خواهشمندم در مورد شعرهام نظر واقعی تونو بگید و کمک و راهنمایی کنید لطفتون فراموش نمیشه واقعا ممنون میشم وقت گرانبها تونو صرف شعرهام کنید
    ……….
    خواهش می‌کنم
    هر کتابی را باز کنی درش شوری هست
    و مهم‌ترین شور این است که کتاب خودت را کتابی که خودت دوست داری را پیدا کنی
    و همان را پی‌گیری کنی
    کتاب و فیلم و موسیقی خودت را
    موفق باشید
    سپاس
    سارا

  2. بوی خون می بارد از آیینه ی خورشید….
    سلام سارای عزیز
    ایده و شعرهایت عمیق است و می دانی که دوستشان می دارم. اگرچه که دور افتاده ام اما می خوانمت و به یادت هستم.
    با احترام
    …………………..
    معصومه جانم
    محبت می‌کنی، سپاس بسیار نازنین
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.