” نجات دهنده در گور خفته است* “

سپاس‌گزارم از تو
بابت اغمای اعتمادم
به زندگی
به عشق
به دوستی
سپاس‌گزارم از تو
بابت
ماهیِ بی‌تابی که
باله‌هایش را به تخنی آهنی بستند
می‌خواست
آبشش‌هایش را پاره کند
نمی‌دانست به کدام سو بپرد
سپاس‌گزارم از تو
به سادگی دنیا را تاب می‌آورم
می‌خندم به مرگ
شادم
۲۳ شهریور ۱۳۹۱
* از فروغ فرخ‌زاد
سارا محمدی اردهالی
* Don’t call us!

6 دیدگاه دربارهٔ «” نجات دهنده در گور خفته است* “»

  1. مرا می‌بخشید که از «اغمای اعتماد» و این جور حرف ها سر در نمی‌آورم. و بلافاصله مرا می‌بخشید که روابط عمومی‌ام صفر است. جمله‌های شعرتان خوب است ولی ترکیب‌شان… باشد بعداً. شاید باید کتابتان را بخوانم و چیزی در باره‌اش بنویسم چون می‌دانم که شما حداقل شعر پشت جلد کتابم را خوانده‌ای. و حاضر‌آماده‌ها عالی‌ست. چرا کار جدیدی نمی‌گذاری؟
    ………………
    خودم هم حاظر آماده ها را خیلی دوست دارم
    باید حواسم را جمع کنمپع سپاس که یادم انداختید
    متاسفم دنبال کتاب خواهم رفت
    موفق باشید
    سارا

  2. سپاس‌گزارم از تو
    بابت
    ماهیِ بی‌تابی که
    باله‌هایش را به تخنی آهنی بستند
    می‌خواست
    آبشش‌هایش را پاره کند
    نمی‌دانست به کدام سو بپرد…
    کاش این شعر مال من بود… عالی عالی عالی… عالی!
    ////////////////////
    خیلی ممنونم
    سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.