شب است
روبروییها
چراغ را خاموش کردهاند
پرده را کشیدهاند
ایستادهام
با فنجان چای و بیخوابیام
چراغ من روشن است
۱۰ تیر ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی
20 دیدگاه دربارهٔ «چراغ من روشن است»
دیدگاهها بسته شدهاند.
شب است
روبروییها
چراغ را خاموش کردهاند
پرده را کشیدهاند
ایستادهام
با فنجان چای و بیخوابیام
چراغ من روشن است
۱۰ تیر ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی
دیدگاهها بسته شدهاند.
دیشب بود که داشتم با “می” تلفنی از سارا میگفتم که شعر هایش مثل خامه سفید ونرم و خوردنی ست،گفت بنویس برایش حتما دوست دارد.
سلام سارا
……………….
خامه دوست دارم و مهربانی میم و بنویس حتمن و مهر شما را نیز
سپاس
سارا
چراغ من نای روشنایی ندارد …
………..
تا آن جا که دیدم خیلی هم پر نور هستید
سارا
salam va dorood , khanoome ardehali , 4 sale pish dar chonin roozi , teye yek etefaghe sade va bi dalil man dastgir va be elale amniyati 59 shab enferadi keshidam be lotfe khoda , in shere emrooze shoma , besyar mano tahte tasie gharar dad , elahi ke ta hamishe ghalametan tavana va jari…
………………………..
آرام و گرم باشید در این کولاک
سپاس سارا
خیلی زیبا بود.
………….
:)
سارا
بسیار زیباست
چراغ من خاموش است پرده را هم کشیده ام
اما هنوز..
………………..
هنوز کلیدی است
سارا
«ایستادهام با فنجانِ چای و بیخوابیام»؛ شعرِ خوبیه و این قسمتش رو دوستتر دارم.
…………………….
خوب و دوست تر
سپاس
سارا
عالی و بی نظیر چراغ و شب و چای رو به تصویر کشیدید ، عااااالی.
ممنون…
……………..
سپاس بسیار
سارا
همه ی چراغ های شهر هم که خاموش شود, چراغ قلب شما روشن خواهد ماند.
من اما حس می کنم این شعر در حال و هوای شعر زیبای قبلی ست با ایهام دلبخواهی … چراغ من روشن است… و البته به همان اندازه ی شعر قبلی ، خواندنی
بنویس سارا جان ، باز هم برای ما بنویس :)
……….
من از لبخند تو دل گرمم
سپاس گزارم شب های سپید
سارا
اول خوشحالم که بعد از چند روز این صفحه بالا اومده
ضمنا شاید روبرویی حسرت داشته هایت و اینکه مجبور نیستی تن به خوابی اجباری دهی را میخورده است.
چه کلمات ات ساده وُ خوبند …
و با همین کلماتِ (شاید) سـاده ,
چه ظریف
ریز و
باریک بینانه می نویسی… (نمی دانم الان باید بگویم: خوش به حال ات، یـا نباید بگویم!!)
اما
کلماتت… حس می کنم پــاااک اند،
که این چنین تاثیرگذار … (شاید مثل ِ برف)…
-مرسی سارا ی بسیـــار عزیــــززز.
راستی خوش حال ام کـه مشکل ِ پاگرد حل شده :) آهنگ اش را دوست دارم؛ شب ها، دینگ دینگ اش تووی اتاقم انگار لالایی ست
✿…………………………………….
سپاس و سپاس و سپاس
مهربان
سارا
بسیار زیبا بود، ساده ولی چه تاکید محکم و قوی داشت. ممنون از شما
تو را من چشم در راهم شباهنگام…
به همین روانی،به همین سادگی،با همین عمق و احساس… میشه شعر گفت.درود شاعر!
زنده باشید وپایدار…شعرهاتون همه زیباست وتازه….وخوشحالم از دوستیتون ساراجان
من یه چیزائی به اسم شعر نوشتم
اگه قابل می دونید…تو پیج
armin ahmadi
غوغاگر………. ببینید.ممنونم
…………………..
سپاس گزارم که به این جا آمدید
و نوشتید
سارا
زنده باشید وپایدار…شعرهاتون همه زیباست وتازه….وخوشحالم از دوستیتون ساراجان
من یه چیزائی به اسم شعر نوشتم
اگه قابل می دونید…تو پیج
armin ahmadi
غوغاگر………. ببینید.ممنونم
عالی. دوستتون دارم..
……………….
سپاس گزارم
مهربانید
سارا
این اندیشه های کوچک
به خش خش برگها ماند
در خاطرم شادمانی را زمزمه می کند.
……………….
خش خش برگ ها درخاطر
خوش حالم
سپاس
سارا
پرده را به شکل آه میکشم
(از مجموعهی ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد – بهزاد زرین پور)
شعرات عین زندگین ساراجان
………………….
مهربانی
سپاس
سارا