چه وحشتی دارد نوشتن
نوشتن و روبرو شدن
چه وحشتی دارد ننوشتن
خاموشی و تاریکی و گم شدن
مینویسم، دلباختهی این وضعیت، نوشتن، بیآن که توان خوانده شدن داشته باشم، شاید روزی جسارت خوانده شدن هم بیاید، بینیاز از تحسین، برهنه و هولناک.
۲۸ تیر ۸۹
سارا محمدی اردهالی
8 دیدگاه دربارهٔ «نوشتن»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام
سارای عزیز
به نظر من جسارت در مسیر نوشته هایت طلوع کرده
شاید اسمش پختگی باشه
شایدم رشد و کمال
جدا گشتن با امید همراهه
ولی سیرگشتن ترسناکه
امیددارم اولین باشم
سلام عزیزم. صفحه ی زیبات رو به صفحه ام بخشیدم… منتظرم.
بسیار زیبا بود بسیار…امیدوارم برای همیشه بنویسی که خوب مینویسی.شاد باشی
:)
وحشت نوشتن بیشتر است یا ننوشتن ؟ هنوز نمیدا نم اما نوشتن سبب می شود برای گشتن
باز گشتن
گم گشتن
.
.
.
گشتن
و شاید پیدا گشتن
…..
:)
گشتن
گشتن
سارا
برهنه و هولناک.
چه خوب گفتی لپ کلام را.
وحشت از دیده شدن.
ای کاش شهامت دیدن برهنگی خود را داشتم.
ای کاش توان دریده شدن و امید به باز زاییده شدن را داشتم.
….
مرسی از کلامت.
سلام سارای شاعر.روزهایی که گذشت بوی شاملوی عاشق داشت.شاملویی که همیشه زنده است.
از شعر زیبایت لذت بردم.ممنونم
بسیار زیباست سارای عزیز؛ روی جسارت خوانده شدن خواهد یافت