نوشتن

چه وحشتی دارد نوشتن
نوشتن و روبرو شدن
چه وحشتی دارد ننوشتن
خاموشی و تاریکی و گم شدن
می‌نویسم، دل‌باخته‌ی این وضعیت، نوشتن، بی‌آن که توان خوانده شدن داشته باشم، شاید روزی جسارت خوانده شدن هم بیاید، بی‌نیاز از تحسین، برهنه و هولناک.
۲۸ تیر ۸۹
سارا محمدی اردهالی

8 دیدگاه دربارهٔ «نوشتن»

  1. سلام
    سارای عزیز
    به نظر من جسارت در مسیر نوشته هایت طلوع کرده
    شاید اسمش پختگی باشه
    شایدم رشد و کمال
    جدا گشتن با امید همراهه
    ولی سیرگشتن ترسناکه
    امیددارم اولین باشم

  2. برهنه و هولناک.
    چه خوب گفتی لپ کلام را.
    وحشت از دیده شدن.
    ای کاش شهامت دیدن برهنگی خود را داشتم.
    ای کاش توان دریده شدن و امید به باز زاییده شدن را داشتم.
    ….
    مرسی از کلامت.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.