دوم تیری کم رنگ
هفت سال پیش
کنار شعری که زیرش را خط کشیدهای
” زمان حال ساکن است
بیست و یکم ژوئن
امروز آغاز تابستان است ”
دست خطی لرزیده
همه چیز را
گوشهی صفحهی کتابی در کتابخانه
بخشیده
” سوگند میخورم که خاک باشم و باد
چرخزنان
بر فراز استخوانهای تو
زمان حال ساکن است ”
بازش میکنی کتاب را
پس از سالها
نیمه شب اول تیر دوباره
” معمایی در هیئت ساعتی شنی
زنی خفته
فضا فضاهای زندگی ”
تمام تیرها که رها کردهای
بازمیگردند
سارا محمدی اردهالی، یک تیر ۸۹
× باد از همه سو، اکتاویو پاز، ۱۹۶۵، کابل
دیدگاه ها . «یادداشت»
دیدگاهها بسته شدهاند.
چرا اینقدر دوست دارم نوشتنت را ؟ :-)
…
چه بگویم
عجیب است
سارا
خاطره ها زنده هستند مثل دوم تیر هفت سال پیش…خاطره ها مثل فیلمهای قدیمی سیاه وسفید نمی شوند…زیبا بود سارا جان..مثل همیشه
بسیار زیبا … خیلی دوست داشتم …
با داستان کوتاه هایم منتظرت هستم…
تو مبین جهان ز بیرون
که جهان درون دیده ست
چو دو دیده را ببستی
ز جهان جهان نماند !
عجیب نیست
انسان دوست دارد زیبایی ها را به همین سادگی به همین خوشمزگی:-)
….
:)
سارا
طنز تقدیم به شما.بیش از دویست طنز واقعی.