کودکش را خاک کرد
خندهها و
مامان مامان گفتنهایش را
باران اردیبهشت بند نمیآمد
کسی شانههایش را نگرفته بود
زانو زد
بالای گودال کوچک
کمی لالایی خواند
غروب بود
به گورکنها پول خوبی داد
وقت برگشت
با خود گفت
دیگر
هرگز به دنیا نمیآورمش
اول اردیبهشت ۸۹
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «واکسن سهگانه»
دیدگاهها بسته شدهاند.
بهش بگو زیبا شده، زیر بارون اردیبهشت.
………………..
تنها تو می توانستی زیبایی اش را ببینی
چه خوب می بینی آزاده جان
سارا
چه دردناک است اگر دفتر های ثبت احوال را جلویش بازکنند…
دردناک است اگر همه ی جشن و عزاش ، روی توهمی نه چندان فانتزی خانه کرده باشد
چه غم انگیز
دیگه به گورکن ها چرا؟؟؟؟
شبیه داستان کوتاهی به نام قهرمان بود که سالها پیش نوشته بومش البته و طبیعتا زیباتر و سارایی تر.
چرااااااااااا؟
چه اردیبهشت غمباری داشته این مادر
از این به بعد هر سال که گلها از خاک اردیبهشت بیرو می آیند این زن به یاد می آورد که گلش را در این فصل به دست خاک سرد باران زده سپرده
عجیب بود
دیگر به دنیا نمی آورمش تا زندگی نکرده بمیرد
چه محکم
در حین تنهایی
و باران اردیبهشت که بند نمی آمد
آه …
و من هم سالهاست که گم کرده ام کودکم را
در هیاهوی شهر
در ازدحام آهن و صدا
و در لابلای ثانیه ها
خیلی غمناک بود. خسته نباشی سارا جان. کتابت اسمش چیه و از کجا می تونم پیداش کنم؟
……………
سلام
روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود
شاید از نشر چشمه
شاید روبروی دانشگاه
سپاس
سارا
سارا سلام
کا ش من را هم هرگز به دنیا…
… سارا جان هوات بد جوری طوفانیه،
قاصدک داره تو آغوشت اوج میگیره
دریاب قاصدکت رو.
ببار ببار،سارا ببار
تنها فریاد تو مرا مجاب می کند،
تنها تو.
شعر زیبایی بود و همین بهانهای شد تا در قسمت پیوندهای مزرعهام لینکش را بگذارم تا آدمهای بیشتری ازش لذت ببرن. تموم