باز کنم روسری ام را
ببندم به دهانت
نه !
گوش به تو نمی دهم
که دل نداده ای به من
دیدگاه ها . «کور پدر زاد»
.
.
باید گوش بدی
این دل سوخته دادنی نیست
باید به من گوش بدی
حتی اگه گوش ندی هم
من می آیم و می نویسم
و مطمئن هستم که خواهی خواند
هرچند برایت بی اهمیت باشد
اما در تصور من
در تصور من تو با لذت نوشته ام را می خوانی
همین برایم کافیست
همین تصور واهی
.
.
خیلی وقتها اومدم نوشته هاتو خوندم
یه بار همه ی شعرتا خوندم
دلم خواست بهت بگم که خیلی هاشو خیلی دوست داشتم
خیلی هاش خیلی وقتها بهم خیلی ایده دادن !
ممنون بابت اینکه اینجا می ذاریشون !
؛)
بارها از بابت مقایسه نادرست
تاوان داده ام
و بارها با خودم پیمان بسته ام که
دل را با دل
گوش را با گوش
شعر را با شعر
پیمان را با پیمان
مقایسه کنم
ولی حیف که نتوانستم…
انقد یعنی زندگی بده که هرجا میری گلایست؟
کور پدر زاد؟! هان؟:)
کور پدر زاد را دوست دارم !
آن ها کور به دنیا نیومدن
ولی خیلی کور شدن
اما همان طور که گذاشتیش در نه چندان شاعرانه
من هم موافقم
گاهی آدم نمی دونه این حرف را بزنه یا نه
خوب در دسته بندی شعر نباید قرار می گرفت
و حالا خیال ما راحته !
سلام… اینهمه اینجا سر می زنم تابحال ندیده بودم صفحه ی فرانسوی رو. شاید حوصله نکنم بخونمشون ولی حتمن یادم می مونه برای یه وقت دیگه.
با مهر…
سلام… اینهمه اینجا سر می زنم تابحال ندیده بودم صفحه ی فرانسوی رو. شاید حوصله نکنم بخونمشون ولی حتمن یادم می مونه برای یه وقت دیگه.
با مهر…
اتفاقا از این شاعرانه تر نمی شد… تلخ و آرام… و واقعی… و عشق
تصمیم خوبیه !
تردید دارم سارا
این روزها
هر که را صدا میزنم
نمیشوندَم!
شاید من خفه خوان گرفته ام…
شاید هم
آن بیچاره
دلی نداشته
که نثار ِ من کند
از ابتدا.
تردید دارم سارا…
.
.
باید گوش بدی
این دل سوخته دادنی نیست
باید به من گوش بدی
حتی اگه گوش ندی هم
من می آیم و می نویسم
و مطمئن هستم که خواهی خواند
هرچند برایت بی اهمیت باشد
اما در تصور من
در تصور من تو با لذت نوشته ام را می خوانی
همین برایم کافیست
همین تصور واهی
.
.
خیلی وقتها اومدم نوشته هاتو خوندم
یه بار همه ی شعرتا خوندم
دلم خواست بهت بگم که خیلی هاشو خیلی دوست داشتم
خیلی هاش خیلی وقتها بهم خیلی ایده دادن !
ممنون بابت اینکه اینجا می ذاریشون !
؛)
بارها از بابت مقایسه نادرست
تاوان داده ام
و بارها با خودم پیمان بسته ام که
دل را با دل
گوش را با گوش
شعر را با شعر
پیمان را با پیمان
مقایسه کنم
ولی حیف که نتوانستم…
انقد یعنی زندگی بده که هرجا میری گلایست؟
کور پدر زاد؟! هان؟:)
کور پدر زاد را دوست دارم !
آن ها کور به دنیا نیومدن
ولی خیلی کور شدن
اما همان طور که گذاشتیش در نه چندان شاعرانه
من هم موافقم
گاهی آدم نمی دونه این حرف را بزنه یا نه
خوب در دسته بندی شعر نباید قرار می گرفت
و حالا خیال ما راحته !
سلام… اینهمه اینجا سر می زنم تابحال ندیده بودم صفحه ی فرانسوی رو. شاید حوصله نکنم بخونمشون ولی حتمن یادم می مونه برای یه وقت دیگه.
با مهر…
سلام… اینهمه اینجا سر می زنم تابحال ندیده بودم صفحه ی فرانسوی رو. شاید حوصله نکنم بخونمشون ولی حتمن یادم می مونه برای یه وقت دیگه.
با مهر…
اتفاقا از این شاعرانه تر نمی شد… تلخ و آرام… و واقعی… و عشق
تصمیم خوبیه !
تردید دارم سارا
این روزها
هر که را صدا میزنم
نمیشوندَم!
شاید من خفه خوان گرفته ام…
شاید هم
آن بیچاره
دلی نداشته
که نثار ِ من کند
از ابتدا.
تردید دارم سارا…
تو دل بسپار تا سر بسپارم!
خیلی عالی بود .بی تعارف میگم معرکه