اردیبهشتِ تهران

rue.jpg
مادر ‌بزرگ
اردیبهشت ماه
در خیابان پهلوی
دوره‌ی کشف حجاب
عاشق شد
دایی سیاوش
اردیبهشت ماه
در خیابان مصدق
وقت بگیر و ببند
عاشق شد
اردیبهشت آمده
دیر یا زود من هم
در خیابان ولی‌عصر
عاشق می‌‌شوم
عکس: تهران۲۴

30 دیدگاه دربارهٔ «اردیبهشتِ تهران»

  1. سلام
    سه روز پیش اینجا(اصفهان) باران می آمد.
    دیروز اینجا(اصفهان) باران بند آمد.
    امروز اینجا(اصفهان) باراننمی آید و افتاب می بارد.
    بعد از این هوا و فضای سه روزه این شعر به من چسپید.
    مثل آشی که نمی تونی ازش بهونه بنی اسرائیلی بگیری
    از بابت اون سو تفاهم هم شرمنده هنوز هم نمی دونم چه شد.
    خوش باشی
    و بای

  2. یک شب بلبل
    وقتی روی شاخه نشست
    احساس کرد کسی
    از گوشه چشمش
    رد شد
    خوب که اطراف را نگاه کرد
    گلی بزرگ دید
    که با رنگ درخشانش
    او را به خود میخواند
    بلبل فکر کرد
    آیا این گل بود که در زاویه دید من قرار گرفت
    آرام
    آرام به سمت گل رفت
    گل را بویید
    مست گل شد
    به ناگاه نگاهش
    به چیزی افتاد که در پناه گل
    پنهان بود . . .
    امسال هزار سال و هزار شب است
    که بلبل نخوابیده
    و دیگر نمی خوابد

  3. وبلاگت مثل یه دفتر شعر قشنگ می مونه که حتی اگه آدم حس نوشتن هم نداشته باشه وقتی بازش می کنه تا بخوندش شاعر میشه! حتی اگه شاعر نباشه….حتی اگه دیگه دلی واسه عاشق شدن توی اردیبهشت نداشته باشه….راستی…منم اردیبهشت عاشق شدم!! و الان که چندین سال از اون اردیبهشت میگذره هنوز عاشقم!!

  4. همیشه جستحو در حهان پاز ستایش بر انگیزه . شعری از شما خوندم سطر ششمش بود : کسی اگر به او دست میزد.اگر جای شما بودم مینوشتم:کسی که اگر به او دست میزد. و یا حتی : کسی که اگر به او دست میکشید.وسوسه این گونه شعر شدن شاید بیشتر باشه .هر چند زبان شما میل به سادگی داره .من امافضا ها تو نو بیشتر می پسندم

  5. و اکتاویو با شعر با این کاغذین جامه چشمهایم را باز میکند و میگوید : انچه را نمیگوید بگوی . چه خوب است او که مرگ دیگری را میمیرد .بیایید این کاغذین جامه ها را پاره کنیم

  6. سلام سارای گل.
    حال آسمانت چطور است؟
    باغچه ی دلت سر سبز باد.
    خیابانی که می گویی (ولیعصر) خیابانی است که من سال ها ست بر پیکرش
    انتظار را دیوانه کرده ام اما هنوز خبری از یار نیست. هنوز کسی از …….
    عاشق شدنم در این خیابان بود اما معشوق هنوز گام بر چشمانم ننهاده است.
    در خیابان ولیعصر من جای کاج و سپیدار و سرو این نرگسی های مجنونند که
    سایه بر جوی کنار خیابان هر چند اندک انداخته اند بوی نرگسی مستم میکند
    از خود بی خودم تنها ی تنها در این خیابان چه می کنم؟
    می مانم در انتظار تا او بیاید تا چشمانم به دیدنش روشن شود.
    اللهم لولیک الفرج>>>>>>>>>>
    angah ke ou biyayad man azadam.
    قربان تو ………. * دلتنگ.
    http://www.deltang2.blogfa.com
    id: dell9700

  7. صریح و ساده به ما گفتی که عشق باقی است و دوره ها فانی . گفتی نام خیابانها را عوض می شود کرد اما نام عشق را هرگز . گفتی که عشق بر سر نوشت همه نسلها حاکم است . و گفتی اریبهشت هنگامه رویش هاست . زیرکانه اما جستی که نگوئی تو در کدام دوره عاشق خواهی شد . گلخانه های هسته ای و اردیبهشت ابدی و کود شیمیائی . میترسم هرگز زمستانی را تجربه نکنیم و اردیبهشت لعنت مکرر ما باشد

  8. (ناشناس بودن همیشه بهتر از آشنا بودنه. آشنایی رمز همه سوع تفاهم هاست!)
    زیاد بهت سر می زنم. قالبا دلم نمیاد چیزی بنوسیم می ترسم حرفای هفت من نه شیش من قشنگی این سطر ها رو خراب کنه. ولی این دفه خیلی دلم گرفته بود گو اینکه همیشه این سایت یه کنج دنجی واسه آروم شدنم ولی این دفه خیلی فرق می کرد. فقط خواستم ازت تشکر مرده باشم. همین

  9. خداوند
    و آنگاه
    از پرده نهان برون آمد
    در کنار آدم ایستاد
    در گوش او نجوا کرد
    میخندید و آدمی با او
    و
    .
    .
    آن دو با هم بودند . . .
    با هم هستند
    با هم خواهند بود
    این راز آفرینش است . . .

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.