تلفن زنگ میزند
شبِ شب است
میرود روی منشی
– سارا بیداری ؟
گوشی را بر میدارم
– چیزی شده ؟
– مرا ببخش،
یک تک پا بیا پشت پنجره
نگاه کن
ماه گم شده
21 دیدگاه دربارهٔ «تلفن همگانیِ بد خواب»
دیدگاهها بسته شدهاند.
تلفن زنگ میزند
شبِ شب است
میرود روی منشی
– سارا بیداری ؟
گوشی را بر میدارم
– چیزی شده ؟
– مرا ببخش،
یک تک پا بیا پشت پنجره
نگاه کن
ماه گم شده
دیدگاهها بسته شدهاند.
مگر قبلا پیدا بود؟
jaleb bood.
afarin be ooni ke zang zad
rasty . musice khoobi entkhab kardi , male file red bayad bashe .
man ham to yeki az karham be onvane backgroung estefade kardam .
age khasty beshnavi to site be name بی تو search kon
لطیف مثل همیشه
سلام. نمی دانم چه طور شد که سر از وبلاگتان در آوردم . ولی از این اتفاق خوشحالم. شعر زیبایی بود.
ولی مدت هاست که ماه گم شده…
موفق باشید
ماه در بیاد که چی بشه؟
من از همه معذرت میخوام حواسم نبود ماهو قورت دادم تا الان دیگه باید کاملا هضم شده باشه
کمی به چپ …
یک کم دیگر
مرسی
خوبه !
ماه است!
برخورد شاعر با زبان جدالی است مهیب برای فراچنگ آوردن روشن انچه که می بیند.
برخورد با فرم هم همین است»من فکر می کنم هر فرم ناب در وهله ی اول ماده ی خامی است مثل فولاد» و تلاش شاعر در پی دادن انحائی است به آن »انحنائی که خودش می خواهد.
شما به توانائی های مخصوص ذهن شاعرانه ی خود پی برده اید »شاعری بریده از قراردادها در جستجوی دیدی منحصر به خود.
قصدم تحلیل شعر شما به ساق چیزهائی نیست که خوانده ام
اعتقادم این است که درک اکتسابی »ذهن را از شگفتی های تازه محروم می کند.
شعرهائی هست که در مواجهه با آنها به قول ویلیامز»ناگهان خود را در اتاق خوابی می بینیم که داریم بند لباسهای زن را باز می کنیم و با هر گره ژرفائی از زیبائی در مقابلمان آشکار می شود» و خیره می شویم به آن تن برهنه ی بی شرم.
شعرهائی هم هست که برهنه اند»ناگهانی می آیند و ما را در شکوه خود خلع سلاح می کنند »بند و گره و لباسی در کار نیست»مثل باد زمستانی می وزند و نگاهمان را خیره ی شگفتی خود می کنند»
شعر شما از نوع برهنگی دوم است.
فکر نکنید با این مثال به ابتذال در غلتیده ام.
قدر خودتان را بدانید سارا خانوم
شعر شما بوسه ای است درست میان قلبهای ما
نگاه من
هنوز
به حفره ی سفید رنگی است
که در آسمان سیاه
باز شده
salam
mesle hamishe migam ke sheratoon ghashangan va ye joorayi be del mishinan, vali mesle hamishe ye enteghad daram, oon ham dar morede onvane sheratoone.be nazare man age bishtar rooye onvane sheratoon kar konid aali mishe
mamnoon
شیرین بود..
میشه لینک بدم به شعرهاتون؟
ممنون
سلام . انصافا شعر زیبایی بود . ولی ماه … ماه گم نمیشود ببین کسی سر راهش آن را ندزدیده و در خانه اش قایم نکرده ….
خسوف شده بوده!
فکر کنم!
شاید روز بوده و کسوف بوده!
آه
حتی یکبار هم نتوانستم از زیبائی های ماه عکس بگیرم .
ماه من ،
فیگورت عالیست !
سلام
ماه،گمشدن ماه،بهانه بود برای دیدن تو…
تو که همیشه در قلب او هستی و خواهی بود…
به من هم سر بزن
salam,mesle hamishe az didane sitet khoshhal shodam
rasti mesle jazireyee kuchak dar mohasereye hemaghat va avamzadegi mimune,ke panahgahi monaseb vase adamaye farari az in sharayet hast
salam
kare khubi bod
man ham alan nemitonam farsi benevisam asabam khurde
az madod bacehhaye weblog hasti ke zod be zod up mikuni va hamishe ham sangin kar mikuni
khush bashi
va shaer
bye
ماه هم پیدا نیست
….
پرده چه رنگی است؟
ماه همیشه هست . . .
قشنگ و دوست داشتنی ولی سرد …
روزها روشن است ولی خورشید را نمی بینم . . .