دیدگاه ها . «اسیر»

  1. بلندی این ساختمون درست !
    پاگردهای خلوتی که جای بوسه گرفتن بودند ؛ درست !
    یاد همه اون بوسه ها ، ته و توی ذهن ما ، درست !
    ولی ما که نمی خواستیم به پشت بام برسیم !‌
    نکند سارا می خواهد !؟!

  2. یاد این شعر قدیمی افتادم:
    چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
    چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد
    پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
    چه رها ، چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
    سرکار خانم محمدی بدون ذره ای اغراق می گویم که با هر بار آممدن و خواندن وبلاگتان انرژی تازه ای می گیرم.
    به من هم سری بزنید

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.