بغداد برای عشاق دور نیست.
گوته، ۱۸۱۹
بانوی سوگواری
بانوی زخم ها
بانوی صبر
ویران شده، در هم شکسته خون می ریزد از تو،
غبار در برگرفته روزهای تو را.
آتش فرو می نشاند داغ دل سوگوارت را،
بغداد . . . مردمانت چه وحشیانه به تو عشق ورزیدند.
تو هم جلادی و هم قربانی،
مردمانت به مرگ تو راضی شدند
تا نابودی جباران را شاهد باشند.
چشمی نمانده است دیگر،
که بر مردگان بگرید.
نه، این جنگ نبود.
جنگ، بغداد، آن بود که
در قلبهای مادران بود،
در اندوه کودکان،
در زندان ها،
در این سقوط،
در انتحار پرسش ها،
چه وحشیانه مردمانت به تو عشق ورزیدند.
اینک تو دور نیستی برای فاتحان،
اما چه دور، چه دوری تو برای عشاق.
أمل الجبوری
ترجمه خسرو ناقد
10 دیدگاه دربارهٔ «بغداد»
دیدگاهها بسته شدهاند.
زود فراموش شد میبینی سارا *جهان جافی را
جنگ همیشه همین طور می ماند… و کسی نمی داند حق با کیست…. ما بر مردگانمان سوگواریم… آنان بر…
با سلام عرض خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز . من مطالب سایتتون رو خوندم خیلی برام جالبه (( اعتراض)) . من هم یه آدم معترضم نه البته نسبت به جنگ چون جنگ همیشه هست و خواهد بود و اجتناب نا پذیره . من به ادبیات معترضم به سیاستهای عجیب و وحشت ناک شعر در ایران و مطمئنان صدای اعتراض من به گوش همه خواهد رسید . به هر ما با هم در یک چیز مشترکیم (( اعتراض)) و این ما رو به هم نزدیک می کنه .
/دوستار شما / مانی / یه ستاره تنها
به وبلاگ من هم یه سری بزنید و اگه امکان داره لینک بزارید .
از این جنگ لعنتی متنفرم.
و خوشه های خشم درون روح مردمان آماس می کند . می رسد و از خوشه چینی آینده خبر می دهد… یاحق
چقدر چیزها ما از این همسایه سمت چپیمان نمیدانیم
سلام … ممنون
سلام… دود سر شب رو هم خوندم… تازه فهمیدم از تو تا سهراب راهی نیست !!
زیبا و مختصر و موجز از این تکه زمین نفتی کناریمان نوشتی…
می خواستم ازتون اجازه بگیرم تا آهنگی رو که تو بلاگ قبلیتون گذاشتید رو ور دارم گرچه همین الانم اونو گذاشتم رو بلاگ ولی اگه اجازه ندید ورش می دارم راستی یه خواهش دیگه میشه بگید از کیه؟