مفسد فی الارض

منم
آن که سنگسار می شود هر روز
در فاصله شعر گفتن هایش
و پیامبران به کتابش حسودی می کنند
منم
حوایی که سیب می چرخاند
تن خدایان را می لرزاند
و بهشت را از چشم می اندازد
منم
سزاوار تمام دشنام ها
گناه تر از آن که در وصف آید
مغضوب آن ها که شرع سنگ شان کرده
ـ و نه گمراهان ـ
منم
خراب
شاعر
آبروی زمین

21 دیدگاه دربارهٔ «مفسد فی الارض»

  1. منم
    خرابِ شاعر خراب
    گازی از آن سیب‌
    گام‌هایم را
    با مهربانی خاک آشنا کرد
    تا جاودانه
    جانم‌
    چتری‌ست حوایِ شاعر را
    بر بارانِ سنگِ خشم خدایان
    منم
    انسان
    زیباترین شعر جهان
    آفریده‌یِ‌ شاعر خراب

  2. بگذار سنگسارت کنند. سنگ‌هایی را که می‌اندازند خوب نگاه کن. آنان، خود، همان سنگ‌ها هستند.
    کسی به سنگی که یک جا ثابت باشد، توجهی نمی‌کند. تنها وقتی متوجه سنگ‌ها می‌شویم که به ما برخورد کنند و موجب آزارمان شوند.
    پس تو بگو… سنگ‌ها برای این که جلب توجه کنند، چه باید بکنند؟ هنر دیگری ندارند…

  3. سارای عزیز
    منم آن کسی که در فاصله ی هر دوشعرش خودش خودش را سنگسار می کند.
    و شعرهایش را هر بار ناگفته و ناتمام رها می کند.
    شعرهات واقعا قشنگند. واقعا قشنگن.
    بهت خوش بگذره.

  4. …و ادمی همیشه تازیانه می خورد…تازیانه حوا…تازیانه ای که در کالبد سیبی یا گندمی پنهان شده بود…تازیانه ای که رنگ و رو ندارد …ولی چه باک که عشق یک مفسد فی الارض هنوز برای ادمی از همنشینی جاودان با خدا هم گوارا تر است.البته اگر باشد!!!!
    ==========================
    یک شعر از تو را خواندم…فرصت کردی سری به یونان من بزن تا تو را به ترانه ای میهمان کنم!!!!
    =========================

  5. سلام
    از اینکه سایت شما رو از طریق گوگل ÷یدا کردم بسیار خوشحالم.
    ممنون میشم اگه یک نسخه از شعرهای خودتون رو برام ایمیل کنید یا اگه کتابی دفتر شعری از خودتون دارید برام بفرستید.
    با احترام

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.