هیچکس

شبی صدایم کرده بودی برگ!
یادت هست ؟
چرا سر بر گردانم؟
مگر من برگ بودم؟!
این باد
مرا به حیاط تو انداخت
مرا با خود برد باز
مگر من برگ بودم؟!
این همه که دوستم داشتی
چرا نگفته بودی
چرا صدایم کرده بودی برگ؟
چرا جوابت را داده بودم؟
مگر من برگ بودم؟!
(حافظ می گوید شعر اینجا تمام می شود
ولی دوست دارم ادامه بدهم )
سبز و پرهیزگار و زرد
رنج درختان را
می بارم بر زمین
برگ، برگ، برگ، برگ
شاید آرام گیرد قلبم
نکته: قسمت داخل پرانتز جزو شعر نیست
حافظ، مهربان شاعری است که شعر هایم را
نقد می کند، من در این مورد با او موافقم ولی
باز نتوانستم تکه آخر را حذف کنم.

10 دیدگاه دربارهٔ «هیچکس»

  1. پس این شما هستید ؟
    که هر پائیز رنگارنگ می بارید از شاخساران
    و هر بهار دوباره جوانه می زنید بر درختان
    و سردی شب زمستان را به گرمی شعرتان
    می کنید ظهر گرم تابستان
    پس برگ شما هستید ؟
    سلام از آشنایی تان خوشوقتم !

  2. دوست عزیز به نظرم نمی‏رسد که دوست عزیزت حافظ چندان شعر شناس باشد. اثری به غایت ضعیف است، به دلیل ساختار نداشته، عدم اطلاع از سیستم آوایی مناسب و البته چیزهای دیگری که خودت بهتر خواهی دانست در آینده. از نوشته‏ی من امیدوارم ناراحت نشده باشی، تنها حسن وبلاگ فکر می‏کنم همین دیدارهای غیر مترقبه و رک و راست است. از من می‏شنوی به حرف دوستان لوس تعریف کن بی خاصیت گوش نکن. البته حافظ جای خود دارد حتماً اما این شعر را به خوبی قضاوت نکرده. با دوستی.

  3. آری…شروعی دوباره… .
    یه پیشنهاد دارم: موزیک متنتو عوض کن. یه پیشنهاد دوستانست.
    ولی این یارو که ازت انتقاد کرده خیلی باهاله ها… قشنگ زده گفته کاسه کوزتو جم کن .
    اما در حقیقت خیلی خوبه که کسایی مثل ایشون نوشته های آدمو ببینن و نظر بدن … خیلی خوبه.
    چنین زاده شدی، در بیشه جانوران و سنگ .
    وقلبت
    در خلاء
    تپیدن آغاز کرد.

  4. سارا جان سلام . شعرات واقعا قشنگن،این یکی هم مثل همیشه حسابی به دلم نشست. امیدوارم موفق باشی.اگه دوست داشتی یه سری هم به من بزن. خوشحالم می کنی.
    قربان تو نسیم

  5. به نظر شما رابطه این شعر با این بیت از سهراب چیه؟
    بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است .
    این یکی از بهترین جمله هایی که تا حالا شنیدم . B@S

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.