بی‌قراری

حال من
گذشته‌ی تو
آینده‌ی ما
هیچ کدام به پای هم نمی‌رسند
۱۷ آذر ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی

10 دیدگاه دربارهٔ «بی‌قراری»

  1. … با این همه، امن ترین حس است، باورِ داشتنِ کسی، دوست داشتنِ کسی، که جایی در این جهان لبخند می زند.
    انسان وقتی متعلق به خود نباشد، و دیگری را هم از آنِ خود نخواهد، تهی دست و امیدوار است؛ و در سمتِ آبی امن، هنوز- همیشه- برگی می گذرد که با رود عشق می ورزد. «سری ست سمندر را، کاتش بنمی شوزد.»
    «بی قراری» دلشکنی ست…
    بنویس سارای خوب.
    با احترام،
    ماندانا
    ………………
    سپاس ماندانا که می خوانی مرا
    سلام و سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.