در آینه

Miroir1385sib.jpg
وصیت من به تو
یک چشمک است
هر جا که رفتی
هر جا که بودی
هنگام پاشیدن آب به صورت
که زلال می شود دل آدم
برای من در آینه
چشمک بزن
آینه راز دار من است
بگذار تا آخر دنیا
خیال کنم
چشم چپت در آینه
دیوانه ی من است

دیدگاه ها . «در آینه»

  1. این شعرها
    این جمله ها
    اینها همه
    تنها می تواند
    نمناکی یک حوله خیس باشد
    برای یک پیشانی تب دار.اما تو
    بارداری
    باردار یک اثر
    یک کتاب
    شاید یک داستان واقعی
    شاید یک روایت
    درختانی که کاغذ کتابت خواهند شد
    را بریده اند، زجه هایشان را شنیده ام
    بی صبرانه در انتظار خواندن آن هستم
    به کاغذ اعتماد کن!!!

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.