کرور کرور بچه هر روز صبح از گرسنگی میمیرند
سیاستمداران با زندگیِ کرور کرور آدم بازی میکنند
کرور کرور روزنامهنگار فریاد میکشند
کرور کرور آدم نامه مینویسند، امضا جمع میکنند
کرور کرور آدم دل هم را پاره میکنند
کرور کرور آدم اشک میریزند
کرور کرور آدم همبرگر دوست دارند
کرور کرور آدم بازیهای زمستانی را تماشا میکنند
کرور کرور آدم برای بالرینها دست میزنند
کرهی زمین خیلی بزرگ است
فردا صبح
کرور کرور آدم بیدار میشوند
میروند خرید
نان و شیر و عسل میخرند
روزنامه و دستمال کاغذی میخرند
کرور کرور آدم…
و
یک قصه از شایان الهامی در خزه
«بچه که بودیم، توی تیم فوتبال ما یک دختر بازی میکرد»
16 دیدگاه دربارهٔ «آدمهای کمی عاشق می شوند»
دیدگاهها بسته شدهاند.
کرور کرور حرفها هم برای نگفتن هست!
و سیاره ی من از اینجا دور است دور…یک ستاره تنها…تنها….
ولی کسایی که شعر میگن یه خورده از کرور کرور کمترن و آدمایی که آدمای دیگرو دوست ندارن خیلی از کرور کرور کمترن ولی تو سارا یه دونه ای
ولی کسایی که شعر میگن یه خورده از کرور کرور کمترن و آدمایی که آدمای دیگرو دوست ندارن خیلی از کرور کرور کمترن ولی تو سارا یه دونه ای
شعری زیبا بود مخصوصا اغاز توفانی داشت. این که سیاست مداران با زندگی مردم بازی می کنند. و این که به یک باره صحنه عوض می شود و انسان هایی که هیچ چیز جز تفریحشان برایشان مهم نیست به میان می اید و در پایان همچون تیتراژ فیلمی می ماند که ارام به روزمرگی رسیده است. می تونستی بیشتر روش کار کنی مخصوصا به نظر من فعل زیاد استفاده کردی. پایدار باشی سارا جان
متفاوت و زیبا…
خیلی بزرگ است شگفتی های جهان و
آدمی بزرگترین شگفتی آن .
آدرس را امروز در ظهیرالدوله گرفتم
آلان با فراغت نتوانستم شعرهایت را بخوانم
اما می آیم و می خوانم
این شعرت …
به هر روی پیروز باشید.
کرور کرور آدم هر لحظه و هر دقیقه هزار و یک کار می کنند.اما یک نفر بینشان نیست تا دوست بدارد و این است داستان ما…
کرور کرور رو دیگه به کار نمیبرم چون به اندازه کافی شما و دوستان به کار بردید…راستی ما چقدر باید از اینها بگیم؟از سیاست مدار ها از بچه هایی که میمرن …من که دیگه خسته شدم..خیلی وقته خسته شدم.
و ما عاشق شده ایم…
خوش باش دمی که زندگاتی این است…
زندگانی صحیحه…
بساطیه … من موندم پس چرا تو دل دونه دونه این مور و ملخها یک دریا وجود داره؟
آدم دلش میخواد داد بزنه آهای! .. چرا اینقدر کوچولو آفریدی ما رو ؟! هیچی جا نمیشه این تو! بعد دلمون میترکه ها..)):
خدایا!
بگو آیا جهانی این چنین عادل
سزاوار کسانی چون منِ بیدین
آن یکی خونخوار
این یکی بیمار
مردمی بیعار
میباشد؟
نگو آری سزاوار است
سزای مردم خاکی
جهانی غرقِ ناپاکیست
منو ساسان هدایت کرد اینجا. جای بدی نیست. شاید موندنی شدیم!!!!
سلام…سلام…سلام
کرور کرور بچه هر روز صبح از گرسنگی میمیرند…
و شاید در این لحظه آشنا باران ببارد و من و تو …
دلت بهاری