” تصادف “

بعضی‌هاشان یک چشم ندارند
بعضی‌ها لنگ می‌زنند
بعضی‌ها دم ندارند
گربه‌هایی که از تصادف جان سالم به در برده‌اند
جور خاصی به من نگاه می‌کنند
۱۹ آبان ۹۱
سارا محمدی اردهالی

” روز قبل “

مرگ تلو تلو می‌خورد
در تاریکی
دست‌هایش را باز کرده بود
می‌گشت
تنه زد به میز
گلدان افتاد
خرد شد
من پشت مبل بودم
بلند می‌شدم
دستش به من می‌رسید
هفتاد بار بلند شدم
و نمی‌مُردم
دوازده آبان نود و یک
سارا محمدی اردهالی

” خانه “

برمی‌گردم
کلید کمی گیر دارد
باز می‌شود در
شیر را باز می‌کنم
آب تاریکی از پیش چشمانم می‌گذرد
زلال که می‌شود
لیوانی برای گل‌ها پر می‌کنم
پرده را کنار می‌زنم
خیره می‌شوم
زنی پنجره‌ی روبروریی را پاک می‌کند
هشت آبان نود و یک
سارا محمدی اردهالی

” زیر خط حرف “

به اندازه‌ی دبستانی دخترانه
بی‌قرارم
زنگ بخورد یا نه
خواهم دوید
با هر چه سنگ
خواهم دوید
با تمام غریبه‌های راه
که نباید حتا
سلام کرد به آن‌‌ها
خواهم دوید
برای خنده خواهم دوید
برای گریه خواهم دوید
پایم بسته برای تو
پایت بسته برای من
یک آبان نود و یک
سارا محمدی اردهالی

” برگشت “

خلبان‌ها خواب می‌مانند
هواپیماها در آسمان چرخ می‌زنند
پروازها در خواب کسی دیگر زمین می‌نشینند
چترهای نجات باز نمی‌شوند
مامور گذرنامه
پس از کلی مِن‌مِن کردن می‌گوید
این عکس شبیه من نیست
۳۰ مهر ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی

” آشوب “

دوستانی که
روحشان خبر ندارد
از این همه رخت کثیف
در دلت
آدم‌های غریبه
رد می‌شوند
لبخند می‌زنند
۲۶ مهر ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی

شیرین

دور خودش می‌چرخید
می‌گفت می‌خواهد سرش گیج برود
سرش که گیج می‌رفت
رها می‌شد در آغوش من
می‌گفت سرم دارد گیج می‌رود
سرم دارد گیج می‌رود
۲۳ مهر ۱۳۹۱
سارا

و

چیزهایی بود
مثل
نوازش * یک گربه و رفتنش زیر چرخ اولین ماشین
خودم را گناه‌کار می‌دانستم
و
چیزهایی بدتر
۲۳ مهر ۱۳۹۱
سارا
* سپاس‌گزارم

درباره‌ی نقاشی‌های فریما فولادی, گالری شیرین

1-8-2f.gif
این نمایشگاه با عنوان خروس‌ها در ۲۴ شهریورماه ۹۱ درگالری شیرین برگزار شد.
دوازده اثر نقش بسته بر بوم نقاشی در اندازه‌ی بزرگ و میانه با تکنیک اکرولیک قابل مشاهده است. دو نماد: یکی خروس که سمبلی از جنس و حظور مرد است و دیگری سنجاق‌سر که یاد آور جنس زنانگی است و حضور زن را به عهده دارد. فرمِ سوژه‌های اصلی کاملا عینی و واقعی است حال آنکه رنگ‌ها حال و هوای مینیاتور را تداعی می‌کند . خطوط عمودی و افقی که همواره رنگی می‌باشد مکرر بر روی آثار کشیده شده , نمایشِ جریان(جریان داشتن زندگی) است .
آنچه گفته شد تصویری کلی است برای بیان مفهومی با نام نقش و حضور یک مرد و یا به گفته منتقدان آثار این هنرمند جوان (مرد سالاری) که البته خود هنرمند چندان موافق با این نقد نیست.
حضور خروس اگر چه بزرگ‌تر و فضایی بیشتر و غالبی از یک اثر را فراگرفته اما یک شُک و یا ناراحتی و جریان منفی در بیننده ایجاد نمی‌کند. درست است او برای نشانی با عنوان مرد به عرصه نمایش در آمده اما حالتی ستیزه‌جو و انتقام گیرنده و یا هر پرخاشی در ظاهر (فرم و رنگ) این مرد خروس‌نما دیده نمی‌شود و تضاد و درگیری بین خروس‌ها و سنجاق‌سرها وجود ندارد بلکه همگی در جریانی مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی می‌کنند فقط شاید جریان زندگی و یا تفکرات یک جامعه او را وادار به بزرگ‌نمایی بیشتری از سنجاق‌سرها کرده است و سنجاق‌ها اگر چه کوچک‌تر و ظریف‌تر به نمایش در آمده‌اند اما یکی از قدرت‌های پنهانی آن‌ها را می‌توان انعطاف‌پذیری بر حسب جنسیت انتخاب شده بیان کرد. پس نمی‌توان آثار او را با عنوانی به تنهایی به نام خروس‌های مرد‌سالار خطاب کرد بلکه دیدی عمیق‌تر و نگاهی نافذ‌تر را می‌طلبد. لازم به ذکر است خانم فولادی تحصیلات خود را در کارشناسی ارشد نقاشی به پایان رسانده و تا کنون آثار خود را در نمایشگاه‌های داخلی و معتبر خارجی به نمایش در آورده است.
مونا زارعی

” ساعت‌ها “

لب‌هایت را تر می‌کنی
باد می‌وزد
چراغ‌های شب روشن می‌شوند
خیابان راه می‌افتد
ابله داستایوفسکی را دوباره به من امانت می‌دهی
کیفم را دست چپم می‌دهم
ماشین پلیس آرام رد می‌شود
چیزی کم است
۱۶ مهر ۱۳۹۱, خلیج فارس
سارا محمدی اردهالی