کت خوشگل

پدر
یک کت خوشگل
سوغاتی آورده
اگر
کت را می‌دادم
کسی بپوشد
توی خیابان‌ها سوت بزند
آن وقت
سرم را می‌گذاشتم
روی بسته‌ی کاغذها
گریه می‌گردم
۸ فروردین ۸۸

تعطیلات

تا سپیده بیدار
مست
می‌افتی روی کتاب
میان اسطوره‌ها و موسیقی
حوالی ظهر
تلفن زنگ می‌زند
کسی پیام می‌گذارد
چای دم کنی
برای عصر

شکار آهو

زمین آیا گرد است ؟
و می‌چرخد کسی؟
دوستی یعنی چه؟
ایستاده‌ای آن جا و من این جا ؟
تنها
تن ها
ت ن ه ا
می‌چرخد و انسان‌ها آدم هستند خوب!
اشتباه ممکن
آدم محتمل
بهتر است از ممکن‌های دوست داشتی حرف بزنیم تا محتمل‌های بی‌مزه مثل دشمنی که هست
جهان دیگری کجاست؟
می‌توانی؟
پیامد رنج دادن دیگری می‌چرخد تا بخورد مغز سرت؟ ممکن است !
من آن جا بودم و او آن جا…
ما نبودیم و مهم نبود
ما همیشه آن جای دیگر بودیم
تو از آن روز که در بند او بودی آزااد شدی
می بخور با همه کس
یار بیگانه شو
یار بیگانه شو
ناز بنیاد کن
شهره‌ی شهر شو
می‌خوام برم کوه
می‌خوام برم کوه
شکار آهو
× دسته‌ی جدید: دست منه بر دهنم
برای هر کسی همچین دسته‌ای ممکن است پیش بیاید، سرزنشم نکنید.

ایستاده‌ با مشت یا ایستاده‌ی تنها

volonté.jpg
بچه‌ها چه خواهند گفت از ما، متولدین هفتاد و هشتاد ؟
شعر دارند؟
داستان‌های شهرشان را می‌دانند؟
نوروزتان پیروز
در آستانه‌ی سال نو، به تصویر، به تاریخ و ادبیاتی که می‌ماند فکر می‌کنم.
چه توفانی‌ست!
چطور سال‌های شصت تمام شد! هفتاد هم و هشتاد در ادامه آمده !
کجا رفتند قصه‌ها و شعرهایی که از حفظ بودیم!
چه شعرها و داستان‌هایی در انتظار ما هستند؟
نمی‌دانم!
ما تنها در مه فرو می‌رویم و این با تمام بیم‌ها و امیدهایش زیباست.
پیروز باشید
سارا محمدی اردهالی

رنگی می‌شوید

voisin871125.jpg
این روزها همه گرفتارند، برخی در حال شستن برخی رنگ کردن.
خلاصه مراقب باشید.
× آقای مصطفی پورنجاتی درباره‌ی “روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود” متنی در فرهنگ آشتی نوشته‌اند.
عنوان این کار همین است: “رنگی می‌شوید”
از مهربانی و دقت ایشان بسیار سپاس گزارم.
× عکس را از پنجره گرفتم.

شعر نیمه‌تمام

دیشب
از تاریکی شب نترسیدم
تمام شب
شعر نیمه‌تمامت
با من بود
ترس ما
ـ من و شعر ـ
تنها
این بود
که تو
تمامش کنی
بیا
باز هم
شب‌ها
شعر نیمه‌تمام بگو
۱۵ اسفند ۸۷

تنهایی

LePoison870723.jpg
تلفن زنگ می‌زند
شماره‌ی اوست
مانند جامی زهر
برش می‌دارم
تا ته می‌نوشم
بدون خداحافظی
می‌گذارد مرا
میان جام‌های نیم خورده‌اش
روی میز سالن پذیرایی
۱۰ اسفند ۸۷