پرینتر بیچاره

پرینترم دیوانه شده
هر چه پرینت می‌فرستم
تنها شعر پرینت می‌کند
فرمان شعر را
هزار بار پاک کرده‌ام
کنسل کرده‌ام
ولی
باز
شعر پرینت می‌کند
بیچاره پرینتر
سیمش را می‌کشم از برق
می‌زنم به شانه‌اش
کمی بخواب
من هم جای تو بودم
می‌مردم و
اخبار روز را
پرینت نمی‌گرفتم
* اردهال
اردهال منطقه‏اى در ۴۵ کیلومترى شمال غربى کاشان و میان کوههاى کرکس است و از یک طرف به قم و طرف دیگر به دلیجان مربوط مى‏شود. اردهال دو منطقه کنارى هم دارد، یکى منطقه مشهد اردهال و دیگرى بارِ کَرَس. کلمه اردهال از دو کلمه «اَژدَ» و «هال» به معناى سرزمین مقدس تشکیل شده است.
بخارا، آرش شهنواز
پدر بزرگ اردهال به دنیا آمد. تاجر بود، پس از فتنه ی نایب حسین کاشی (به جان و مال مردم تجاوز می‌کرد) به اراک مهاجرت می‌کند. در سال ۱۳۱۷برای کار در چاپ خانه ی تابان به تهران می‌آید. روزنامه ی ستاره صبح و جمعه و…

دونده

روز و شب
به سمتی
غیر از چهار جهت اصلی
با تمام قدرت
چیزی درونم
می‌دود
نفس نفس می‌زنم
عرق می‌کنم
گلویم خشک می‌شود
سرگیجه دارم
دیوانه‌وار می‌دود
پایانی ندارد
تا ابد خواهد دوید
او را بد زده‌اند

مراقبه

آخرهای شب
از آینه بیرون می‌آید
شانه‌ها و کمرم را نوازش می‌کند
دست‌هایم را می‌بوسد
دریچه‌های قلبم را بتادین می‌زند
باندهایم را عوض می‌کند
می‌گوید
قوی باش
و من
پیش از آن که
به صورتش نگاه کنم
به خواب می‌روم
آرام