تکرار

روزنوشت‌های قدیمی‌ام را می‌خوانم. سطرهایی هست که عین آن‌ها را بعدها باز نوشته‌ام. برایم مهم است. چرا چیزی را با دقت نگاه نکرده‌ام، تجربه نکرده‌ام، که دوباره بازگشته است؟ از سویی، انسان ویژگی‌هایی دارد که بسیار بسیار سخت ممکن است تغییر کند. کیفیت‌هایی که ریشه در اعماق دارند. ترس‌های انسان به‌ویژه.

چیزی که مرا خوشحال می‌کند این است که بعضی وقت‌ها انسان متوجه نمی‌شود که چه کاری را دارد مدام تکرار می‌کند و از این نظر حداقل یک قدم جلو هستم که آگاهی دارم به این رفتارِ تکرار شونده. آگاهی.

جالب است حسی که آگاهی می‌دهد: به شکلی احساس قدرت می‌کنم. یعنی خودِ آگاهی از ضعفم بدون این‌که حتا راه‌حلی برایش پیدا کنم به من به‌نوعی احساس توانایی داده است.