آه یورکان یورکان
پسر زیبای ترک
ساعدهایت زیبا، چشمهایت زیبا
خدایت کجا مشغول است
که تو از همه چیز جلو زدهای
در آبی خوشرنگ آسمان
وقت اذان مغرب
در استانبول
سوم شهریور نود و چهار
استانبول
5 دیدگاه دربارهٔ «« یورکان »»
دیدگاهها بسته شدهاند.
خدایت کجا مشغول است
که تو از همه چیز جلو زده ای …
چقدر خوب چقدر خوب
……………….
خیلی ممنون بهناز جان
سارا
خدایت …
:-)
……………
:)
سارا
درود
لذت بردم
بیش تر شعر بگو بانوی اسرار آمیز.
…………
بیشتر شعر بگو :) حرف عجیبی است البته
ممنونم
سارا
خدایا چه سخت است که اگر دنیا بورکان را بشناسد و ما در کشورمان او را نشناسیم . فرقی نمی کند ترک است یا کرد و یا حتما عرب و اما بورکان من در ساحل مدیترانه آرام خوابیده است بورکان ما در همسایگی ماست و ما چشمان خود را بسته ایم تا او را نبینیم . بورکان همه جاست . بورکان در ماست و با ماست .