” ساعت‌ها “

می‌خواستم برایت وقت بگذارم
به رنگ پیراهنت فکر کنم
دکمه‌هایت را ببندم
دور و نزدیک شوم
ببینم درست است یا نه
حتا فکر کنم
چه کلاهی به تو می‌آید
اما تو
دم دست‌ترین پیراهنت را پوشیدی
با دکمه‌های نبسته
جفت پا زدی کنار من
و البته
کلاهی هم سرت نرفت
۲۴ شهریور ۹۲
سارا محمدی اردهالی

14 دیدگاه دربارهٔ «” ساعت‌ها “»

  1. دعوتید به بوف کور و …در آوانگاردها[گل]
    ومدت هاست که شما در لیست دوستان من هستید و متقابلا مرقوم بفرمایید نام کوچک مرا .
    ما به شنیدن صدای هم محتاجیم .
    ……….
    سلام و سپاس از لطف شما
    قسمت لینک من مدت مدیدی است خراب است
    موفق باشید
    سارا

  2. سلام
    آیا امکان داره از تو یک عکس داشته باشم برای خیره شدن هنگام خواندن شعرهات؟
    …………..
    ها؟
    شاید یک عکسی همین طور این گوشه گذاشتم
    نمی‌دانم
    چه عکسی مثلن
    ؟
    فکر کنم با آن حالا
    سپاس
    عکسی برای هیچ
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.