“یورش”

موهایم را بلند می‌کنم
زمان بگذرد
جا مانده‌ام در فضا
خسته‌تر از دیوار چین
جمجمه‌ام
مهمان‌خانه‌ی ارواح شده
دیگران در من پرسه می‌رنند
در سیاه‌چاله‌ای
یا در جهان‌هایی دیگر
بی‌خبر از خودم
بلند ‌می‌خندم
۱۸ خرداد ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی

16 دیدگاه دربارهٔ «“یورش”»

  1. همیشه دوستت داشته ام… شعرهایت… حرفهایت… حتی عکس توی فیس بوک ات… وقتی دیدم برای اولین بار با خودم گفتم این همون سارا محمدی اردهالیه که همیشه تصورش می کردم… دقیقن از جنس حرفاش
    ………………………
    سرخ می‌شوم
    همین
    مهربانید
    سارا

  2. سلام
    مدتی بود سایتتون باز نمیشد . خوشحالم که مشکل برطرف شده است . معمولا هر روز به شما سر میزنم و شعرهاتونو دوست دارم .
    ………………..
    این همه که خوبید په بگوید سارا
    سپاس
    سارا

  3. مهمان‌خانه پر از همهمه و منِ خواب‌زده
    جا مانده در گوشه‌ی پرتی از فضا
    ناامید، به دنبال خودم، این سو و آن سو می‌گردم . . .
    چه قدرتمندانه برگشتید :)
    چه می‌توانم بگویم، جز تحسین و تشکر
    دمتان گرم
    …………………
    سپاس
    چه می‌توانم بگویم
    سپاس
    سارا

  4. انتخاب راوی اول شخص برای بیان بیگانگی، گم گشتگی و خستگی، میل بسیار به بیان دغدغه های فردی را آشکار می سازد که شاید بیان این دغدغه ها را از تعهد دور بدانند. اما به دلیل عمومیت نسبی این دغدغه های انسانی، شعر از ظرفیت همذات پنداری برخوردار است
    …………………….
    سپاس گزارم از تظر شما
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.