توتِ رسیده
پیش پایم میافتد
بر میدارمش
سر میز میگذارم
پیرمرد بلند میشود
سمتش میروم
چند جمله میگوید
سر تکان میدهد
و
به مهمانها در باغ میپیوندد
سارا محمدی اردهالی
جمع یاران یکشنبه، سروستان شیراز، ۲۷ اردیبهشت ۸۹
12 دیدگاه دربارهٔ «باستانی پاریزی»
دیدگاهها بسته شدهاند.
دلتنگی هایم تمامی ندارند
لرزش دستم و دلم این را فریاد می زنند
………..
میگذرد
گذشت پیش از این هم
سارا
(:
salam
sad name ferestadam sad rah neshan dadam ya name nemikhani ya rah nemidani
chera
:::::::::::
یا ایمیل ها اشکال دارد
این هم هست
من چیزی ندیدم
سارا
من قبلا اینجا اومده بودم ها….
بازم میام
لینکتم می کنم
عسک اتاقم توی این اتاقم.
سلام خانم محمدی.
شعری تازه سروده ام.فرصتی اگر همراه شد با احترام به خوانش آن دعوتید.
سپاس.
آشفته ام
بیش از آنچه حس می کنی
دریاب مرا
میان رگهای متورم از سکوت… [گل]
وبلاگ ناقوس بروز شد با شعری از حسین ولی زاده
درود شعرتان را خواندم دلنشین بود اما خالی از مفهومی ژرف
سلام سارا جون
من خیلی وقته وبلاگتو میخونم ولی نظر نمیذاشتم هیچوقت، امروز دیگه دلم کباب شد!
بابا ببین این سید معین چی میگه ، مگه میشه فقط ایمیلای این بنده خدا رو نگیری؟!
جسارت کردم ببخش ولی واقعا دلم سوخت!!!
سلام سارا جان
هنوز منتظرم .
به انتظار شعری از سوی شما که قراری بشه واسه دل زخم خورده ام. جواب ایمیل شما رو دادم.
این لینک هارو ببین همون طرحی هست که واسه آیینه شما زدم…
موفق و پیروز باشی همیشه…
http://www1.upic.ir/images/l4qekdcs7kap31v8vdy.jpg
http://www1.upic.ir/images/l4qekdcs7kap31v8vdy.jpg
……………
خیلی زیباست
کمی صبر کنید
سارا
زیبا بود. خیلی
شاد باشی
شیراز که می آیی خبر کن شاعر!
….
شیراز بی خبر میآید
سارا
ye roozi ye jayi hamin nazdikiha man toro mibinam sara on rooz che mikhooni??? dasthat raz dare
چند جمله میگوید
….
پر ابهام و دوست داستنی… که البته این رازگونگی شعر زیباست.
تصاویری که ساخته شده بسیار صمیمی ست که البته این صمیمیت در اکثر کارهایی که از شما خوانده ام هست…دستتان درد نکند