خواب آرام

باید سه چهار تا بچه داشتم
شیطان و تخم جن
از خون‌های پریشان و دیوانه
خانه را که چیده بودی
به هم می‌ریختند
یادها و عکس‌هایت را
پخش و پلا می‌کردند
نامه‌هایت را پاره می‌کردند
می‌گذاشتم
روی دیوارها آدم‌های لخت بکشند
پنجره‌ها را بشکنند
به بزرگترهای عصا قورت داده بخندند
به پلیس‌ها اردنگی بزنند و فرار کنند
یکی دستم را بکشد
یکی موهایم را
یکی از سینه‌‌ی داغم آویزان شود
شوریدگی‌هایم را
وحشیانه مک بزنند
سلول‌های سرطانی‌ی عشق تو را
که مدام تکثیر می‌شوند
که جانم را به لب رسانده‌اند
آن چه از جد و آبادشان دریغ شده بود
از دست‌های من بیرون بکشند و
رها ‌کنند در جهان تهی
تو خوب می‌دانی
من می‌توانستم
من هرگز کم نمی‌آوردم
شاید سرانجام
من
این بچه‌های بی پدر
سرِشب
آرام خوابمان می‌برد
حتی تو
آن دورها
بی هیچ فکر و غلت زدن بیهوده
*
سعی کردم نامه‌ها را با دقت بخوانم و پاسخ دهم.
اگر نامه‌ای بی پاسخ مانده آن را ندیده‌ام، مرا ببخشید.
از مهربانی‌تان (مدل‌های نرمال و همین طور آنرمال) بسیار سپاس گزارم .

دیدگاه ها . «خواب آرام»

  1. امروز به طور اتفاقی با وب سایتت آشنا شدم.و خیلی ازش خوشم اومد.زبون شعرهات ساده و پر مفهومه.و تعبیر هایی که تو شون به کار می بری دلنشین.و اما از رویکرد سایتت هم خیلی خوشم اومد.فکر می کنم یه جورایی هم دردیم.حتما به بلاگ من سر بزن.دوست دارم نظر تورم بدونم.

  2. چه حرف تابلویی زدم! من اصلا به url نگاه نکردم با یه لینک اینجا را باز کردم و از خوندن همون شعر اولی حدس زدم که همون سارای آینه هستی. خوشحالم که اینجا را پیدا کردم. چرا آینه دیگه گردگیری نمیشه؟

  3. من به جای سارا جواب می دهم بعضی از سوال ها رو: ص
    سارا اردهالی همان سارای آینه است. بله..ص
    آنرمال از همان جا آمده که نرمال آمده
    سلام سارا
    دلمان و دلشان تنگ شده بود
    ما هم که از این جینگولک بازی های آر اس اس و این جرف ها سر چندانی در نمیاریم.
    فلذا مرتب مجبوریم بیاییم سر بزنیم هی و هی
    اگه می بینی کانتر بینندگان وبلاگت هی داره می ره بالا جایی خبری نیست‌ … ص
    فقط بدان و آگاه باش
    صفا
    سارا : سپاس گزارم مهربان عزیز

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.