دی رسید
سی سال تمام گذشت
بلدم چای خوبی دم کنم
قصه بگویم
بروم در جلد آدمها
عین خودشان حرف بزنم
بخندانمتان
اشکتان را درآورم
نا آرامترین کودک جهان را خواب کنم
خوابترین کودک جهان را بیخواب
چیزهای بسیاری تجربه کردهام
اکنون دلبستهی یک چیزم
تنها
زن باشم
در سختیها و شادیها
بردبار و شکیبا
در برابر هر رنجی
حتا اگر دهانم را ببویند*
وفادار تا همیشه
شما که تن به شعر میدهید
شما که سنگی برای زدن ندارید
شاهد این پیوند زمینی باشید
در سختیها و شادیها
وفادار تا همیشه
سوگند میخورم
زن باشم
پلنگ و پرنده
مستانه هر جا
رقصنده با مرگ
20 دیدگاه دربارهٔ «رقصنده با مرگ»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سیصد ساله باشی ،
و مثل همیشه زن ،
و شاعر .
عمرتون بلند ! همیشگی باشید !
یلدا مبارک…
ممنون بابت لینکی که ندادین، شعر زیبایی بود، مبارک، میباش چنین زیر و زبر هیچ مگوی
Webloget,Sherat. Neveshtehat Kheyli Behem Haaal Midan Hamishe!
.
.
.
.MErc:)
Va
Mobarak Yalda.
Va tavalodet
.:*
فرصت همین امروزه برای عاشق بودن…
رقصنده با مرگ پر معنی و شاعرانه است. اما باقی ماجرا باز حدیث نفس زنانگی است
۲ sale pish khodamo mikoshtam ke ye nim saat gir biyaram neveshteheye shomaro bekhoonam tamam eshgham webgardi bood vali hala ke daneshjoo shodam va az ghido band khanevade raha mibinam ke cheghad haghiram man delem oon rooza ro mikhad mano rahnemyi mikonid
این دهان بوئیدن چسب متن نشده اینجا.ضرورتی ندارد اصلا.دارد؟
آبشاری که از عمود می غلتد در آن جمله دچار مکث و لکنت می شود.
زیبا بود.
لذت بردم.
ببین سارا
فضای حاکم بر آن شعر شاملو توتالیتاریسم است…این دهان بوئیدن خواه ناخواه ارجاعی می دهد به آن فضای قصابان و کنده ها و ساطورها…
درست؟
فضای متن تو با فضای مذکور متفاوت است.
منظورم از نچسب بودن آن همین است
چه شعر زیبایی.کسی خواندن این وبلاگ را توصیه کرد و چه خوب کرد.
دستان نویسنده ات پر توان تر
شاد باشی و امیدوار
بابا آب داد.
بابا نان داد.
– بابا هیچ وقت نان نداد ، قبل از این که من ببینمش رفته بود.
دارا انار دارد.
– ولی ما انار نداشتیم …
(( هما )) هم دندون های داعمی ش در اومد و رفت ؛ دوباره برگشت ولی من باید باشم ؟
زیاد فیلم میبینم، چند سال پیش فیلمی رو میدیدم به اسم ( مردی روی ماه)* ، قشنگ بود،( جیم کری )* در نقش شو من بازی کرده بود جالب بود آخر فیلم مشخص شد ، که بر عکس اون داشت به مردم می خندید و اون تو صحنه داشت زندگی میکرد .
شما دارید با نوشته هاتون زندگی میکنید و حتی شاید نوشته هاتون زندگیتونه ؛ و ما یکیمون خورده میگیریم ، یکیمون تکبیر میگیم ، یکیمون تحسین میکنیم.
من ناچیز رو چه به این حرفا همه چیز بی نقص هستش من رو تکمیل میکنه و با هارمونی های ذهن من همسانه .
راستی تبریک میگم ، من هم امسال سی ساله شدم.
*man on the moon
*jim carrey
باید زن بود تا فهمید چقدر زیبا سرودید .
آخ سارای عزیز…
از این همه درد….
که چقدر آرزو می کردم تا هرگز نمی رسیدم به سالی دیگر در هفت دی…
هفت دی صدای که بود؟
یا یک سال …
با دست های خالی…
عشقی که…
(درپاسخ رقصنده با مرگ)
سلام:
مهربان(این لفظ را از خودت وام گرفته ام)هرچه که باشی بهترینی .زن معنای گم شده ای داردکه در فراز وفرود تاریخ
در شوربختی ها درامید وآرزوها ودرناامیدی ها وناکامی ها ازچشم ما پنهان گردیده است .ومن این رااز وقتی که تراشناختم فهمیدم. خدای همه ی خوبی ها پشت وپناه تو.-راستی تولدت هم مبارک-
خوشحالم که نمرده ام …آنقدر که این شعر را هم بخوانم … روزگار بد شده … آنقدر که برای شعر شنیدن نیاز شدیدی به معجزه داریم…و بعد از معجزه… طوری میشوم که همین لحظه … دست مریزاد
شنیده ام سی سالگی حس خوبی ست . ارزانی روح سپیدت …
من هم همیشه فالش می زنم. سلام من رو هم به استاد برسون.
بعد از خیلی وقت اومدم به اینجا سر زدم. دو تا شعر خواست و رقصنده با مرگ خیلی به دلم نشست. خیلی زیبا بودند.
با دل نامه هایت زندگی ام جانی تازه میگیرد…
………….
:)
سارا