رقصنده‌ با مرگ

دی رسید
سی سال تمام گذشت
بلدم چای خوبی دم کنم
قصه بگویم
بروم در جلد آدم‌ها
عین خودشان حرف بزنم
بخندانمتان
اشکتان را در‌آورم
نا آرام‌ترین کودک جهان را خواب کنم
خواب‌ترین کودک جهان را بی‌خواب
چیزهای بسیاری تجربه کرده‌ام
اکنون دلبسته‌ی یک چیزم
تنها
زن باشم
در سختی‌ها و شادی‌ها
بردبار و شکیبا
در برابر هر رنجی
حتا اگر دهانم را ببویند*
وفادار تا همیشه
شما که تن به شعر می‌دهید
شما که سنگی برای زدن ندارید
شاهد این پیوند زمینی باشید
در سختی‌ها و شادی‌ها
وفادار تا همیشه
سوگند می‌خورم
زن باشم
پلنگ و پرنده‌
مستانه هر جا
رقصنده‌ با مرگ

20 دیدگاه دربارهٔ «رقصنده‌ با مرگ»

  1. ۲ sale pish khodamo mikoshtam ke ye nim saat gir biyaram neveshteheye shomaro bekhoonam tamam eshgham webgardi bood vali hala ke daneshjoo shodam va az ghido band khanevade raha mibinam ke cheghad haghiram man delem oon rooza ro mikhad mano rahnemyi mikonid

  2. این دهان بوئیدن چسب متن نشده اینجا.ضرورتی ندارد اصلا.دارد؟
    آبشاری که از عمود می غلتد در آن جمله دچار مکث و لکنت می شود.

  3. ببین سارا
    فضای حاکم بر آن شعر شاملو توتالیتاریسم است…این دهان بوئیدن خواه ناخواه ارجاعی می دهد به آن فضای قصابان و کنده ها و ساطورها…
    درست؟
    فضای متن تو با فضای مذکور متفاوت است.
    منظورم از نچسب بودن آن همین است

  4. بابا آب داد.
    بابا نان داد.
    – بابا هیچ وقت نان نداد ، قبل از این که من ببینمش رفته بود.
    دارا انار دارد.
    – ولی ما انار نداشتیم …
    (( هما )) هم دندون های داعمی ش در اومد و رفت ؛ دوباره برگشت ولی من باید باشم ؟
    زیاد فیلم میبینم، چند سال پیش فیلمی رو میدیدم به اسم ( مردی روی ماه)* ، قشنگ بود،( جیم کری )* در نقش شو من بازی کرده بود جالب بود آخر فیلم مشخص شد ، که بر عکس اون داشت به مردم می خندید و اون تو صحنه داشت زندگی میکرد .
    شما دارید با نوشته هاتون زندگی میکنید و حتی شاید نوشته هاتون زندگیتونه ؛ و ما یکیمون خورده میگیریم ، یکیمون تکبیر میگیم ، یکیمون تحسین میکنیم.
    من ناچیز رو چه به این حرفا همه چیز بی نقص هستش من رو تکمیل میکنه و با هارمونی های ذهن من همسانه .
    راستی تبریک میگم ، من هم امسال سی ساله شدم.
    *man on the moon
    *jim carrey

  5. آخ سارای عزیز…
    از این همه درد….
    که چقدر آرزو می کردم تا هرگز نمی رسیدم به سالی دیگر در هفت دی…
    هفت دی صدای که بود؟
    یا یک سال …
    با دست های خالی…
    عشقی که…

  6. (درپاسخ رقصنده با مرگ)
    سلام:
    مهربان(این لفظ را از خودت وام گرفته ام)هرچه که باشی بهترینی .زن معنای گم شده ای داردکه در فراز وفرود تاریخ
    در شوربختی ها درامید وآرزوها ودرناامیدی ها وناکامی ها ازچشم ما پنهان گردیده است .ومن این رااز وقتی که تراشناختم فهمیدم. خدای همه ی خوبی ها پشت وپناه تو.-راستی تولدت هم مبارک-

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.