در وضعیت قرارت میدهم
فرودگاه هستی
فرودگاه یک کشور خارجی
پرسشی به ذهنت میرسد؟
– نه!
شاید تنها بپرسم
کجا یک لیوان آب میتوان پیدا کرد؟
دهانش خشک شده
چشمهایش را نگاه نمیکنم
– بیشتر فکر کن پسرجان!
در فرودگاه تنهایی
– باید بپرسم
در خروجی کجاست؟
بیهوده است
میزنم زیر چانه دستم را
روی کاغذ مینویسم:
– باجهی فروش بلیط کجاست؟
– اولین بلیط برگشت به ایران چه روز و چه ساعتی ست؟
– نزدیکترین هتل به فرودگاه چه نام دارد؟
جلسهی بعد
جملات را از بر کن
شروع میکنیم به داستان خواندن
هیچ نگران نباش
با مادرت صحبت خواهم کرد
8 دیدگاه دربارهٔ «تمرین زبان»
دیدگاهها بسته شدهاند.
فوق العاده بود …
و باران … چشمهای همیشه خیس مرا خشک می کند… اینان که واژه ها را به سخره ی حلق و عقل می گیرند فرشتگان روزگارند… گاهی هوا سرد می شود…
سلام
خیلی هنر مندی
دوست دارم بیشتر باهات اشنا بشم
به امید آن روز
s_gh_m_1985@yahoo.com
دلم می گیرد
دلم هوا می خواهد
دلم را هوایی نکن …
سلام . خوشحال شدم از سراغت به سایت خوخانف سارا جان. در ضمن از چهار سطر اول همین کارت خیلی خوشم آمد. موفق باشی.
من گیج شدم!!!
خیلی عالی می نویسین…