“سه تا بچه، سگِ پاشکستهای را دیدند اولی گفت:.. ” دنی داستان را ادامه بده، البته یک
داستانی نباشه که خوابم ببره.
دانیال : خوب! یک دفعه سگِ بلند میشه مثل نئو توی ماتریکس از دیوار میره بالا اونا شلیک
میکنند و نئو دستش را …
داره خوابم میبره، کی بلیط میخره مدل سگی ماتریکس را ببینه، بجنب پسر، تو میگفتی
داستانهای من از هری پاتر بیشر خواننده داره.
دانیال : اولی گفت، بیچاره…
خیلی خسته شدی، بعد؟
– دومی به سگ گفت شما کی هستید؟
آهان؟
– سگ گفت، My name is Bond, James Bond
آه؟
– سومی گفت، فرار کنید ما لو رفتیم. سگ رو پاهاش بلند میشه میگوید Hasta la vista
(به اسپانیایی یعنی خداحافظ شما) و هفتتیرش را بیرون میکشد، کباب میشوند!
صدای خندهی ایزابل از آشپزخانه میآید.
دانیال میگوید باز میخواهید بگویید چرا آخرش تراژیک است.
برای چشمهای درخشانش غم جدی نیست، میخندم برایش و جدی میگیرد…
4 دیدگاه دربارهٔ «تمرینِ زبان»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سارا جان Hasta la vista نوشته می شه ، اما تلفظش Asta la bista است.
زنده باشی.
سپاس گزارم مریم جان،
خیلی دنبال صفحه ات گشتم…
سلام..خوبی….از بخش نظرات یگ چیزی یاد گرفتم……….بای
یادم باشه اگه برتولوچی رو دیدم بگم این داستان رو برای آخر خیالبافها استفاده کنه.