مهربانهای دوست ،
گاهی نوشتههای این جا زیر دستهی شعر قرار میگیرند، به خیال خودم،
و گاهی هم در حد یک نوشته می مانند.
چه فکر می کنید آیا این را زیرشان بنویسم !؟ (شعر، نوشته)
چرا که به نام شعر جای دیگر نقل قول میشود و یا نقد میشود…
سپاس گزارم
9 دیدگاه دربارهٔ «اشاره»
دیدگاهها بسته شدهاند.
شاعرانه ها هم یک جور شعر اند سارای خوب! نه؟
من این جا به جز شعر، نه خوانده ام… نه دیده ام…
فکر کنم خوب باشه که دستهبندی هر مطلب رو زیرش بنویسی.
سارای مهربانم
به گمانم حرفت پیرو کامنت های وبلاگ سپندان باشد!
به دل نگیر مهربان!
هر چند همیشه شاعران بزرگ سرزمینمان شعر و نوشته را از هم جدا می کردند
اما این جا
دفتر شعر که نیست
خانهء توست
هر جا که دلت فرمان می دهد برو!
سلام مرا به یاد داری چون یادی که در من فراموش نمی شود در شبی که شر منده ی بر ف ها مانده است
اول فکر کردم این پستتان جدی دوباره شعر است بعد جعبه کمنت دیگران را دیدم گفتم شاید نباشد.
…سپاس !
بهتر است نوشته شود تا تیر نقد به هدف بخورد.
گرچه چندان هم با خودم موافق نیستم…
salAm,
I am glad that you brought this up. My whole ‘dagh dagh’-e was that you wrote them all as poems.
If you ask me as long as you know what you are writing, do not worry over what others think.
Besides, critics are really of less importance than the original work _and_ if the guy does not recognize what he or she is writing about then why bother to read it in the first place ;)
As for my own comments, you know that I am more concerned about the form as I wish to see you transcend in your journey. You have the right eye and the right tools and you use them properly. The thing is that every artist needs to improve and I am glad to watch you in this path.
Best of lucks!
PS: It is sad though to see many are still unable to distinguish a poem from a prose mainly because what was used to be called the “she’r-e no” has not yet found its place in the school and teaching venues so it is still stranger to a lot of of its reader :(
سارای عزیز:
روزی کسی پرسید آیا اونچه که گفتم شعر بود؟ گفتم: البته! سراسر لطافت بود؛ مهر بود و خالی از حتی یک کلمه خشن! مگر کلام چه خصوصیت دیگری لازم داره تا شعر بنامیمش!
سارای عزیز! شک نکن که شعرهای تو در «شعر بودن» کم نظیرند!
یک کار ناتمام:
ای کاش رویایی بود
حتی نه چندان شیرین!
ای کاش ماه
نه چندان روشن
نه چندان نقره فام
نه چندان خندان
در شبم که تار تار است
وحشت می زدود!
تقدیم به تو!
سرمایه شاعر کلمه است به هر شکلی که کنار هم باشند.به من عادت نکن.«الکترون»