دیدگاه ها . «و مردم محله‌ی کشتارگاه…»

  1. خوابت…
    خوابت تعبیر…
    نه!
    نه!
    خوابت تعبیر نخواهد داشت!
    خواب دم صبح بوده است بالحتم!
    خوابت تعبیر نخواهد داشت.
    .
    راستی
    چند نگاه تا آخرین حملهء شغال ها باقی مانده است؟
    ماه کی کامل می شود؟!
    ستاره در پشت کدامین ابر پنهان شده است؟
    دوستی کجاست؟
    .
    آسمانی باشی

  2. سلام
    سارای مهربون به عنوان کسی که از عشق هیچ چیز نفهمیده می گم شعر و عاشقی و بگذار کنار.تازه به حرف حافظ رسیده ام.ز راه میکده یاران عنان بگردانید.خودم هم نمی دونم چرا اینو بهت می گم.سارا زندگی یه فاحشه است.من این جمله رو شنیدم. عشق خوشگل ترین فاحشه روی زمینه.اما این جمله رو باور دارم.به عسگری گفتم بکنش.به تو هم می گم.به همه می گم. چون هممون فقط از دور و بر تماشاش می کنیم.به تناقض هم رسیدم.
    صبح
    از خواب سنگین بلندش کرد
    دستان نرم اختیار
    وای
    که باز هم رطوبت
    و خستگی بدنش
    چیزی که نمی خواهدش
    دوباره از خود گریخته می یابد
    چه ظلمی بیشتر از خواب
    اما زیر لب دل شادیش پیدا بود
    با معشوقه اش بود
    تا سرخی چشم آسمان
    صورتش مالک رنگ بود
    سرخ.
    بی نام و نشانی بودن خیلی هم توپ نیست. «الکترون»

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.