عکس:Rob Romero
رو بروی نامتناهی عبورها
لب به لب میشوم
چشم در چشمت میگذارم
تمام مراتب خود
با
تمام مراتب وجود
من امشب هم مرکزترینم
16 دیدگاه دربارهٔ «بوسه به وقت مطلق وجود»
دیدگاهها بسته شدهاند.
عکس:Rob Romero
رو بروی نامتناهی عبورها
لب به لب میشوم
چشم در چشمت میگذارم
تمام مراتب خود
با
تمام مراتب وجود
من امشب هم مرکزترینم
دیدگاهها بسته شدهاند.
چه اسم زیبایی دارد این چکاچک متقارن
ساقی از رطل گِرانسنگی سبکدل کن مرا
حلقه ی بیرون این دنیا ی باطل کن مرا
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرا
از صائب تبریزی
و آیا
این دو نقطهء متناهی
به سوی مسیری مشابه
سیر می کنند؟
آیا
حدشان
در نقطهء پایان برابر است؟!
سلام…بلاگتو خوندم.نوشته های کوتاه،زیبا و بعضآ مه آلودی از خودت و دیگران دیدم.و همینطور عکسهای جالبی…آهنگ بلاگت هم آدم رو به عمق میبره،اما نمی دونم به عمق چی…لذت بردم…شاد باشـی.
گوشواره های نو مبارک. ببین نشد ها نمیای اون ورا. نکنه تو اهل سیب قرمزی؟
وقتی خارج از حماسه ای ایستاده ای
وقتی تنها به یاد می آوری خاطراتی را
وقتی از تمام مهربانی ها
تنها به جستجوی نقطه ای می گردی
که یا پایان نامیش یا آغاز
حق داری لحظهء ناب را در نیابی!
آسمانی باشی مهربانم
کاش می توانستم لحظه ای را در یابم
که شاید این لحظه همان باشد!
…
تا به حال
گوشواری به دو گوشت آویختی
از دو گیلاس سرخ همزاد
زان چه شنیدی بگو …
کاش که قدرش رو بدونی … با تمام وجود
سلام ! برای کم لطفی هایت گله ای نیست:…
“اهل نظر معامله با آشنا کنند “! که ما نیستیم !
وحدت وجود جالبی بود ! از نوع حسی ! …
آه
من این پل را قبلا
گریسته ام !
خرداد صبر می کند تا تو از برگشت خود غافل شوی …
جای مداد ها اگر تغییر نکند…
استاد عزیز از مطالب شما همیشه لذت می برم.خصوصن همین شعر .
شاعر که نیستم !!!؟
نه فکر نمیکنم .
جوهر قلم من لای تاریخ ته کشیده .
قلم فروش محل هم که کوچ کرد و رفت صفحه بعد تاریخ …
پس من شاعر نیستم .
فقط از انشاء های خاک خورده مردم ترانه میکشم .
تا بحال اینریختی ننوشته بودم . ولی خب جو این سایت خیلی بهم حال داد .
(مسئول بازیافت شعر های خاک خورده )
شعراتون خیلی جالب بود
اما ای کاش شعر دوست رو هم رو سایت میذاشتی
دوست…
با عکست و نوشته هات خیلی حال کردم
بابا دست خوش خیلی با حالی