باید فکر زمین هم بود

roses_marc_chagall.jpg
*
درست که دردناک می‌شود شانه‌هایم
و تنم می‌خواهد
پرتش کنم از بالکن به خواب باغچه
اما مگر از تنی خسته
که شانه خالی کرده از رنج بودن
چند گل سرخ ممکن است بروید؟
هیچ،
می‌دانم!
بماند تنم برای جشنی،
که جسور و پولادین
اراده کند
برای خاطر چشمی یا شاپرکی
دست بشوید از بودن بالای مرز خاک
و بشود بروید هزاران گل سرخ از هر سلول تنهایم

*Marc Chagall
دست دوست درد نکند.

8 دیدگاه دربارهٔ «باید فکر زمین هم بود»

  1. به گل ها بگو
    نمی خواهم ببینمشان
    گل های بی رحمی را که
    دو روز بیشتر عمر نخواهد کرد
    و تنها فزایندهء عادت هستند
    رویای زود گذر…
    آیا می شود گل ها را مقصر دانست؟

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.