پاییز هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد
با این همه
از منبر بلند باد
بالا که میرود
درختها چه زود به گریه میافتند!!
(حافظ موسوی)
سطرهای پنهانی، نشر سالی، بهار۱۳۷۸
10 دیدگاه دربارهٔ «پاییز»
دیدگاهها بسته شدهاند.
پاییز هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد
با این همه
از منبر بلند باد
بالا که میرود
درختها چه زود به گریه میافتند!!
(حافظ موسوی)
سطرهای پنهانی، نشر سالی، بهار۱۳۷۸
دیدگاهها بسته شدهاند.
برگ ها چه زود ناله می کند.
خدا چه زود گریه اش میگیرد
و تو چه راحت می شکنی!
تمامش کن خدا
بهار را بیاور
امسال پاییز انگار زودتر تمام شد
اول یکی دو خاطره٬ تک و توکی آدم
بعد ٬ آرام آرام
اضافه می شود بر جمعیت مرده هایی که در آفتاب نشسته اند
و تو به حیرت می گویی:
آه٬ چه مرده های زیبایی!
و من به گریه فکر می کنم که مبادا…
اول یکی دو قطره اشک٬ تک و توکی هق هق
بعد ٬ آرام آرام
راه گلو بند می آید با بغضهای بیشمار
و تو به حیرت می گویی:
آه٬ چه بارانی می بارد بر خانه های گلی!
اول هیچ نمی گویم
بعد٬ آرام آرام
زیر باران
خیس می شوم.
حافظ موسوی
شعرهای جمهوری
و این روزهای آخر دیگر بوی پاییز نمی دهند…بگذار بگذرد…
سلام اگه میشه به آدرس من هم یه سر بزن و به من کمک کن مرسی
سلام.چه تصادف جالبی.دیشب داشتم این کتاب شعر را می خواندم.
من چه جوری از تو سرچ گوگل به اینجا سر در آوردم…!!!
با سلام
خانم محمدی ضمن عرض تبریک به خاطر شعرهای زیبایتان
می خواستم از شما کسب کرده و از عکس بسیار زیبای این وب نوشت استفاده کنم
در صورت امکان این عکس را میخواستم در اورکات به عنوان عکس خودم استفاده کنم
خواهشمنداست نظر خودتان را بفرمایید
نسرین
خانم نسرین عزیز
کسی دیگر زحمت این عکس را کشیده
که نامش را نمی دانم ، آقای آرش عاشوری نیا هم زحمت انتخاب و …را کشیده اند،
…
من چیزی دارم بگویم !
اگر دوستش دارید، استفاده کنید اما کاش
اسم عکاس را می دانستیم.
سارای عزیزم سلام.
امیدوارم خوب باشی. دلم می خواست باهات حرف بزنم
مواظب خودت باش/