می خوانم تو را
چونان قاریان مسجد ایاصوفیا
که در تکانی گیج
مصحف می خوانند
می خوانم تو را
در متن
در مولف
می خوانم تو را
با هزاران عقوبت
ایستاده بر پای خویش
می خوانم تو را
تا بی نهایت
گرچه ایمان نمی آورم
11 دیدگاه دربارهٔ «قرائت هزارپاره، هزار باره»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سارا جان از این شعرت خیلی لذت بردم، با اجازت توی وبلاگم هم نقلش می کنم.
سلام
من برای اولین بار وبلاگت رو دیدم.فقط میتونم بگم که خیلی زیباست.
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفت
بر در میکده ای با دف و نی ترسایی :
سارا جان ٬ تو حافظ زمانه ای دخترم .
خواندند، ایمان نیاوردند… خواندیم، ایمان نیاوردیم… کسی با خواندن ایمان نیاورد. بیا بنویسیم.
سارا جان سال نوت مبارک!
آشتا
خوشا سرزمینی که در آن دروغ و تزویر و ریا نباشد و انسان به آن مرحله از وارستگی دست پیدا کند که تمام زندگی اش مملو از گفتار نیک پندار نیک کردار نیک گردد …
فقط و فقط ۳ قطره خون …
پرکننده تنهایی های من
موفق باشی
بی سرزمینی آواره از بلژیک
سارای عزیز … عیدت مبارک … ^_^
سال نو مبارک … اگر مجال داشتید ٬ما را هم بخوانید !
نمی دانم چه شد که میانه راهم ناگاه گذارم افتاد به این پاگرد. همه خستگی راه از تنم به در شد.
از آشنایی شما خوش حالم و سال خوشی را برای شما آرزو می کنم.
ارادتمند شما
بی نام.
سارا خانوم! سلام،….یه کم از این نوشته هات رو بده به آقا ارش؛ بلکمم یه دستی به سر و گوش آینه بکشه …ناسلامتی عیده؛ این پسره نمیخواد خونه تکونی بکنه؟! چشممون خشک شد به این واطان… افسردگی گرفتیم بس که واطان قبلا ماهیگیر بود!
مهدی عزیز …می دونی چی می گی ؟؟ میخواهی مارو آواره کنی ؟؟ برو یکبار دیگه اون شعر رو گوش کن !به همه چیز دقت کن ببین چند تا چیز تازه توش پیدا می کنی ! قول بده دوباره بگردی و چیزای جدیدی رو که پیدا کردی برامون بشماری ! باشه ؟ میدونی جهان دیگر بالغ شده ؟ میدانی طوفان نشانه هایش ثابت نمی ماند ؟؟ می دانی رز سرخ نشانه چیست ؟؟؟
آه چرا معطلی؟ دختر ٬ گیتار بزن ٬ گیتار بزن !