آه

تلخ تلخ تلخم
بی شکر
بی شیر
فنجانی لب پر
بر میز کافه ای که
در تقویم تو
نشانی اش
بس که بلند می گرید
تمام روز ها را گذاشته روی سرش

12 دیدگاه دربارهٔ «آه»

  1. اول سلام
    پاگرد جایی برای نفس تازه کردن از عادت بالا رفتن ایستادن به پله های پیش رو نگاه گردن.
    من از همان اول مشتری آینه شما بودم ولی پاگردتان را امروز شانسی با کلیک روی آن شکلک عجیب پیدا کردم.لااقل از آینه زوتر به روز میشود.
    موفق باشید

  2. با خودم فکر می کردم ! مگر می شود یک شعر را این همه گوش داد و با یک آهنگ این همه گریست ؟ تا کی تا چند ؟
    شعر عاشق الدوم بی نهایت زیباست !
    از یک شاعر چگونه می شود تشکر کرد ؟
    سارا عزیز …….. ممنون
    یادش به خیر دیروز که :
    صدای زندگی گوش قبرستان را کر کرده بود !

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.