برای ستایشِ تو
همین کلمات روزمره کافی است
همین که کجا می روی، دلتنگم
برای ستایشِ تو
همین گل و سنگریزه کافی است
تا از تو بتی بسازم.
پنجاه و سه ترانه‌ی عاشقانه، شمس لنگرودی، تهران: آهنگ دیگر، ۱۳۸۳
و
ای مطرب خوش قاقا، تو قی‌قی و من قو‌قو
تو حق‌حق و من دق‌دق، تو هی‌هی و من هو‌هو
یک شیطنت :
ارداویراف

[…]

تمام این مسافرخانه‌
از عطر دست‌های تو
پر خواهد شد
دهان اگر باز کند
این چمدان
زن، تاریکی، کلمات ، حافظ موسوی، تهران: آهنگ دیگر،۱۳۸۴

کنار نهر

metro.jpg
_ چه کیمیا، چه دلربا!
زنِ کسی می‌شوید
پاهای سپیدش را
در آب تیره‌گون.
میان ابرها
ماه می‌تابد
چنان دورادور
که کس به آن دست نمی‌یابد
_چه دلربا، چه کیمیا!
شوهرِ کسی می‌گذرد
در زورقی سپید
بر نهر تیره‌گون
خواستم بپرسم از مرد
پیشنهادش چه بود
اما پنهان شد ماه
در پس پشت ابرها.
• اکتاویو پاز، برگردان سعید سعید‌پور، تهران: مروارید۱۳۸۳
“خواستم بپرسم از او
که پیشنهادش چه بود
ماه پنهان شد اما”
برگردانِ سعیدپور این است که من کمی تغییرش دادم.
By the stream
– How rare, how lovely
somebody’s wife
washing her white feet
in the dark water.
Moon shines
among the clouds
so far, so far
no one can reach it
– How lovely, how rare
somebody’s husband goes by
in a white boat
on the dark stream.
I was going to ask him
what he proposed,
but the moon hid
behind the clouds.
Octavio Paz