” نام او “

نام او را
پس از سال‌ها
در یادداشت‌های روزانه‌ام نوشتم
نام کوچکش را
برهنه
بدون اشاره و کد‌های عجیب و غریب
آیا می‌آیند حروف زیبای نامش را از میان کلماتِ امروز، آرامش، عجیب و سرانجام بیرون می‌کشند؟
نام او را نوشتم با جوهر آبی خوش‌رنگ
میان صفحات بسیاری
تند و سراسیمه نوشتم
آیا مرا می‌کِشند می‌برند, انگشتانم را خرد می‌کنند؟
تا صبح
تمام شب
نام او را خواهم نوشت
سوم مهر ۹۳
سارا محمدی اردهالی

دیدگاه ها . «” نام او “»

  1. سلام
    عالیه فقط اینو لطفا چک کن
    آیا می‌آیند حروف زیبای نامش را از میان کلماتِ امروز، آرامش، عجیب و سرانجام بیرون می‌کشند؟
    لطفا چک کنید؟
    ………..
    خیلی ممنون
    درست است مشکل چیست؟
    سپاس
    سارا

  2. سارا جانم مدت مدیدى ست که منتظرت بودم که بیایى بنویسى دل م را ارام کنى
    سپاس که نوشتى
    و چه خوب و چه ارام و چه زیبا بود 😍
    …………
    خیلی ممنونم مهربان
    سایت مشکل داشت
    دل گرمی است بودنت
    سپاس
    سارا

  3. این کار به دلیل لو ندادن نام شخص یا هر چیز دیگه ای که مخاطب تو ذهنش داره میشه برداشت های زیادی ازش کرد.
    شعر زیبایی ست خانم اردهالی
    به وب ما هم سری بزنید.
    …………..
    خیلی ممنون از یادداشت
    موفق باشید :)
    سارا

  4. برآشفتم از کلمه به کلمه ی شعر زیبایتان … روزگاری است که اینگونه بیتابم …
    روزگارتان همیشه همرنگ رویاهایتان بانو … :)
    ……………..
    سپاس نیکو جان
    آرام و دل گرم باشی
    سارا

  5. نوشتن نام او در دفتر یادداشتهای روزانه..برهنه بدون اشاره و کدهای عجیب و غریب …حسیه که برای خیلی از دخترها آشناست از جمله من..ممنونم
    ……………..
    :)
    سپاس آزاده جان
    شاد باشی

  6. سلام خانوم اردهالی نمیگم شعر خوبی بود چون این حرف هرجا ی معنی ای میده و تکراریست .واقعا لذت میبرم از شعرتون اونجا ک میگی اسمتو سریع نوشتم ایا منو میکشن میبرن ی نشانه از ی واژه مقدسی میدی اما شعرتون هیچوقت منو ب ی فضا یا معنا محدود نکرد
    ……………..
    خیلی ممنون که برایم نوشتید
    خیلی ارزش دارد نظر شما
    سپاس بسیار
    سارا

  7. خانم اردهالی
    شاید ۵ سالی بود اینجا نیامده بودم
    حس عجیب و خاصی را برای من تداعی می کند این صفحه
    در مرحله ای از زندگی ام، جا دارد پاگرد
    ……………….
    سلام
    خیلی خوش حالم دوباره سر زدید
    برای من هم قدیمی‌های پاگرد بسیار عزیزند
    سپاس
    سارا

  8. من این شعرتون رو امروز تو هوای بارونی تهران دارم میخونم نمیدونم چرا ولی انگار با فضایی که در آن هستم رو کامل میکنه بسیار زیبا بود
    …………
    خیلی ممنون شادی جان
    آرام باشی
    سارا

  9. یادش همیشه تو ذهنم بود اما توان گفتن اسمشو نداشتم.دستم اجازه نمیداد اسمشو بنویسم شاید به خاطر اینکه قسمتم نبود……شاید
    هر کار که میکنم هنوز هم دستم به خودکارهای بی نهایتی که در و برم هست نمیره…………………..
    زیبا بود و صد بار و صد بار تشکر سارا بانو
    ……………
    سپاس
    خوش آمدید
    سارا

  10. سلام خانم اردهالی مهربان
    من ابراهیم رو تصور کردم که این بار به جای گوشت چهار پرنده، حروف رو صدا می زد از چهار کوه
    و حروف مقطعه قران
    خیلی خوشحالم که می نویسین همچنان، و به شدت به انتظار کتاب شعر جدیدتون
    اینجا امتیاز بودن خودتون رو داره، ولی لمس دفتر شعر و زندگی کردن کلمات هم حس بکریه :-)
    ……………
    سلام
    خیلی ممنون از یادداشت شما
    سپاس گزارم از محبت و توجه شما
    امیدوارم به زودی کتابم درآید
    خوب باشید
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.