دیدگاه ها . «دستمال کاغذی بهار»

  1. توگرگ و میش اگه پرسه بزنی
    گاهی راتو گم می کنی
    گاهی هم نه
    اگه به دیفار مشت بکوبی
    گاهی انگشتتو میشکونی
    گاهی هم نه
    همه می دونن گاهی پیش اومده
    که دیواربرمبه
    گرگ و میش صبح سفید بشه
    و زنجیرا
    ازدسا و پاها بریزن .
    برگردان : احمد شاملو

  2. سلام سارا خانم
    نیاز به تعریف نداره که چه قلم توانایی داری و عمیق از ته دل مینویسی
    آدرس وبلاگ شمارو دوستی به من داد که به گفته خوردش از دوران سربازی اونو میخونه
    یه سوال چقدر فضای فکریت سرد و غمگین میشه بگی چرا؟ بعضیا طوری مینویسن که غم رومنس تو نوشتشون هست اما مال شما غم واقعی!
    …………..
    سلام و سپاس
    من واقعن نمی دانم جواب این پرسش چی می تواند باشد
    من تنها می نویسم
    یا مهر
    سارا

  3. با سلام
    نمیدانم شاید نظر من با همه نظرهای دنیا فرق داشته باشد .اولین باری که بی وفایی دیدم از همه دنیا بریدم تا اینکه چند سال بعد حکمتش را فهمیدم و حس کردم که عشقی روی زمین بین بندگان خدا وجود ندارد عشق فقط بین خدا هست به بندگانش اگر آن را حس کنیم وفکر…

پاسخ دادن به اعظم لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *