کار تمام وقت

هیچ مردی نمی‌خواهد
عاشق زنی شود
که در سیرک کار می‌کند
از آن زن‌ها که باید روی طناب راه بروند
عاشق زنی شود
که هر لحظه ممکن است سقوط کند
و اگر سقوط نکند
هزار‌ها نفر برایش
کف می‌زنند
۲۳ اسفند ۱۳۸۹
سارا محمدی اردهالی

دیدگاه ها . «کار تمام وقت»

  1. سارای خوب،
    بی تعارف، یکی از خوب ترین شعرهایی است که این اواخر خوانده ام. عکسی است از درونی ترین لایه های روان زن…و عکس زمان متوقف است- لحظه‌ای‌ که از سرِ شوق نگاه داشته شده است، کسی یا چیزی دوست داشتنی، یا شاید خود حس دوست داشتن که از نگاه‌ انسان به عکس منتقل می‌ شود، ثبت می شود، و می ماند، تا به یاد آورده شود؛ هم او که دل انگیز است و هم آن حس دل انگیزی که انسان را انسان تر کرده است؛ و این حس دوست داشتن به هنر که می رسد، لازم نیست در زیبایی پیچیده شده باشد- زیبایی به معنای متعارف آن؛ می تواند درک اندوهی گزاف باشد، اندوهی که از جنس طبیعی زندگانی است.
    زمان متوقف شده در عکس با هر بار تماشا، جریان می‌یاید. شاید عکس، سدی است برای نگاه داشتن حسی تا زمانی دیگر، زمانی که ما می خواهیم، زمانی که شاید به چشم‌ ما خوب ترین زمان ممکن است. و چنین زمانی، چنان که احمدرضا احمدی دربارۀ «روز مبادا» گفت، در صفحه های تقویم نیست…خوب ترین زمان، همین دقیقۀ خواندن توست و به یادآوردن دردی که هست، همیشه هست، مانند زندگی.
    تارکوفسکی می‌نویسد «تصویر معنی خاصی نیست که توسط کارگردان بیان شود، جهانی‌ است که در یک قطره آب انعکاس یافته است.» و این شعر چنان حالی دارد.
    آرام باش و از خودت مراقبت کن، تو شعر رابطه را زنده نگاه می داری، دریغ است جسم از چنین روانی برنیاید.
    سال آرام و روشنی برایت آرزودارم. برای تو و برای شعرت. نوروز خجسته…
    با احترام
    ماندانا
    …………….
    ماندانا جان
    سپاس گزارم مرا می‌خوانی و برایم می‌نویسی
    خیلی خوب است
    تو با این مهربانی ….
    امیدوارم
    سارا

  2. سلام عزیزم واقعا زیبا نوشتی
    اما “عاشق زنی شود “دومی به نظر من بهتر بود نباشه یا یه طور دیگه بیان شه که از قاب گنگ بودن در بیاد .از نقد من ناراحت نشی دلم می خواد همیشه بهترین ها رو بگی منتظر شعر های دیگه تو هستم
    ……………….
    سپاس‌گزارم
    برایم می‌نویسید نظرتان را
    موافق نیستم اما
    عاشق زنی شود دوم لازم است برایم
    سارا

  3. سلام سارای عزیز
    کتابت رو گیر آوردم و ازین بابت خیلی خوشحالم مرسی از راهنماییت مرسی از کتابت
    ۲ تا گرفتم یکی خودم یکی دیگری
    موفق باشی
    ……………..
    سلام
    خوش حالم
    برای تو و برای دیگری شادی و دل‌گرمی می خواهم
    :)
    سارا

  4. تو اما، همچنان، شیرزن باش و بمان… محتاط هم که باشد، عاقبت عاشق می‏شود، برایت کف می‏زند، قد می‏کشد، مرد می‏شود.
    مؤمن باش به جادوی بودن‏ت، طعمِ خوشِ زنانگی!

  5. بس به حقیقت نزدیک بو این شعر…
    خیلی بهنگام و بجا و روابود/
    البته درین روزگار اگر زنی سیرک باز از روی طناب افتاد (سقوط یک زن) ،هستند
    حیواناتی در هیبت انسان که بخاطر سقوطش دورش جمع شده وکف زنند…
    کاش هیچ زنی هیچگاه سیرک باز نمی شدو از آن کاشتر آنکه کاش هیچ زنی سقوط نمیکرد…

  6. سلام سارای عزیز خواستم اجازه بگیرم برای اینکه شعرت رو با ذکر منبع بذارم رو بلاگم
    میشه آیا؟؟مرسی
    سال نو مبارکت
    و سهراب
    ………..
    خواهش می‌کنم
    سال خیلی خوبی داشته باشید
    :)
    سارا

  7. پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم ایشاللا سال پر خیر و برکت همراه با خبرای خوب خوب باشه برات
    راستی رزا برات یه هدیه داره خاله بیا و برشدار
    ………..
    برای شما هم با رزا
    شاد باشین
    :)
    سارا

  8. وقتی که عشق باشد
    مهم نیست که تو
    معروف‏ترین فاحشه‏ی شهر باشی،
    اگر تو بخواهی
    دستت را خواهم گرفت
    و سفری را آغاز می‏کنیم
    که پایانی ندارد،
    من
    تو را
    با خود خواهم برد
    تا بیکران احساس.
    و صبح که بیدار شوی
    در کنار بسته‏ی پولت،
    گل سرخی خواهد بود…
    تو هرگز عاشق نبوده‏ای
    و نمی‏دانی که گل سرخ
    نشانه‏ ی عشق است.
    می‏دانم فاحشه‏ ها وقت آزاد ندارند
    تا برایشان کتاب هدیه ببرم.
    نمی‏دانم فاحشه‏ ها ”بر باد رفته” می‏خوانند؟
    “از تهی سرشار”

  9. در نوجوانی عاشق زنی شدم که در سیرک کار می کرد. ۴ سال به صورت ناشناس بر روی سکو ها، به اجبار، در کنارِ سایرین برایش کف زدم.
    روزی که داشت با لباسِ سفید می رفت، سیرک برای همیشه تمام شده بود. من اما تنها رویِ سکو نشسته بودم و مات شده همچنان برایش کف می زدم.
    حالا ۷ سال از آن روزِ سنگین می گذرد. دیگر برایش کف نمی زنم. اما فکرم هنوز خاطراتِ انفرادیِ آن روز ها را مرور می کند.
    …………….
    . . .
    خیلی ها در سیرک کار می‌کنند
    سارا

  10. خانم اردهالی عزیز
    شعر نابی بود، خاص و خلص.
    فکر کردم شاید از فیلم “بال‌های اشتیاق” الهام گرفته باشید… آنجا که فرشته‌مرد دل به زن بندباز می‌بندد
    ……………..
    ندیدم این فیلم را
    سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.