خانه را …

lavie.gif
خانه را رها کردم
خیابان و
جاده‌‌ها را
به جست و جوی جایی که جایی نیست
شما را رها کردم
اما مرا رها نمی‌کند خیال شما
که در خانه‌های خود خواب می‌بینید
که از جاده‌های دراز
بازگشته‌ام
به خانه‌های شما
کنار جاده‌ی بنفش کودکی‌ام را دیدم، شهاب مقربین، تهران: آهنگی دیگر، ۱۳۸۲
و

زردی ِ من از من بود،
سرخی ِ تو از تو.


از ایمان

دیدگاه ها . «خانه را …»

  1. سلام ای رهگذر خواب مهتاب سلام.
    سلام سارای من
    انقدر خوب نوشته ای که حتی با اینکه بعضی جاها در پی معنیه جملاتت هستم اما نمیابم ولی لذتم از خواندنشان تمامی ندارد دلم وسوسه ی به ذهن سپردنشان را بر من مستولی میکند
    ماهم خیالمان خالی ز ردپای مهتابیتان نیست. مرسی………….. دلتنگ.

  2. چند وقت پیش داشتم یه مطلب میخوندم در مورده محمد صالح اعلاء (نویسنده . بازیگر …..)
    و در آخر مطلب یه جمله ای گفته بودن که همیشه تو گوشمه امروز دوباره اون جمله زیبا رو در اینجا دیدم:
    زردی من از من
    سرخی تو از تو……
    جابجایی زیباییست
    پاینده باشید.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.