گمشده

Dogseye.jpg
by Rei
خیابان‌ها سرد و کثیف هستند
بیهوده پارس می‌کنم
هیچکس بلد نیست خوب نوازشم کند
پاهای کوچکم زود خسته می‌شوند
یک سگم
با قلاده‌ای ابریشمین به گردن

15 دیدگاه دربارهٔ «گمشده»

  1. تسلط شما بر فرم همیشه برای من ستایش برانگیز بوده است.
    و شهامت گفتن این را دارم که:بعد از شاعرانی که بر شانه های زمین ایستاده اند
    کلمات اندوهبار شما جان گر گرفته ام را سیراب می کند.در پی تحلیل نیستم.شاخک هایم که آنتن بدهند کافی است.
    با تو جهان در دسترس من است سارا.

  2. سلام. من چند سالی هست که به وب شما سر میزنم ولی اولین باره که دارم مینویسم براتون. البته راستشو بخواهین بیشتر به خاطر آهنگ وبتون میام. شعراتون یه جورایی خیلی کلیشه است. هنری نیست. مثل شعرای دختر بچه ها ی شکست خورده. یه کم ریتمتو عوض کن. ندیدم کسی ازت انتقاد کنه شاید همین باعث شده اینجوری بنویسی. خلاصه که برات آرزوی موفقیت می کنم.

  3. مثل همیشه تا مغز استخون آدم فرو میره نوشته هات. راستی تو محسن عمادی رو میشناسی؟ از دوستای زمان خوشی من بود.. یادش به خیر.. ناخواسته باعث شدی یاد کانون خورشید بیافتم.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.